
موج جدید ابتلا به کرونا و مسئولیتهای معتادان در حال بهبودی
بحران کرونا دست بردار نیست. در این میان جلسات انجمن معتادان گمنام نیز عملا یا به محاق تعطیلی رفتهاند و یا تنها در محدودههای فضای مجازی برگزار میشوند
سرانجام فهمیدم اشتباه کجاست
بعضی از ما این قدم را را در وحله اول جدی نگرفتیم و از آن سرسری گذشتیم، اما بعداً متوجه شدیم که تا قدم دوم را کار نکنیم، قدمهای بعدی کار نخواهند کرد. «کتاب پایه انجمن معتادان گمنام»
و شروع به نوشتن قدمها کردم…
خوشحالم که میدانم راه حل را کجا پیدا کنم. قدم سوم یکی از قدمهای مورد علاقه من است. متوجه شدم که نوشتن و انجام تمرینهای قدم سوم مرا سرشار از امید میکند، چیزی که در اوج ناامیدی به آن نیاز دارم. بنابراین پس از نوشتن قدمهای ۱ و ۲ با اشتیاق فراوان نوشتن قدم سوم را آغازکردم، اما چند هفته بعد در این قدم گیر افتاده بودم؛ دلیلش را نمیفهمیدم، نمیتوانستم به پرسشها آنطور که باید و شاید پاسخ بدهم. گفتگوهایم با راهنمایم نیز اغلب به این جا ختم میشد که “هنوز با این قدم ارتباط برقرار نکردهای”.
هرچند از حال خوب سپردن اراده و زندگیم به نیروی برترم در قدم ۳ آگاه بودم، اما این بار این حال خوب از من دوری میکرد. نمیتوانستم درک کنم که چگونه قرار است خداوند از زندگی و اراده من مراقبت کند.
پیشنهاد راهنمای من این بود که به نوشتن ادامه دهم و برای متصل شدن دعا کنم، از خدا بخواهم تغییر دهد هر آنچه را که باید در درونم تغییر یابد تا بتوانم با این قدم ارتباط برقرار کنم، تسلیم شوم و امید از دست رفتهام را دوباره بهدست آورم. این کارها را با بیمیلی انجام میدادم و تظاهر به نوشتن میکردم، به این امید که معجزهای رخ بدهد.
از همان زمان که «امید» در ما بیدار میشود، کم کم باور میکنیم که ما نیز بهبود خواهیم یافت. گرافیک: رضا ش
پس از نوشتن با بیمیلی و دعای فراوان، سرانجام فهمیدم اشتباه کجاست. مشکل من با قدم ۳ در واقع، قدم۲ بود! فکر میکنم قدم دوم اغلب نادیده گرفته میشود.
با بیش از ۱۰ سال بهبودی، به واژهی «به این باور رسیدیم» نگاه کردم که ناخودآگاهانه از آنها رد شده بودم. پیش خودم با تکبر فکر میکردم چون به یک نیروی برتر باور آوردهام، پس قدم دوم را انجام دادم و کار دیگری نمانده است که انجام بدهم. اما اینطور نبود. من نیاز دارم همه قدمها را یک به یک کار کنم.
من نمیتوانم قدمهایی را که برایم بسیار دشوار یا چالش برانگیزند یا حتی آنهایی که خیلی آسان هستند را نادیده بگیرم. قدم ۲ فقط نمیگوید که «به این باور رسیدیم»، بلکه میگوید «به این باور رسیدیم که نیرویی برتر از خودمان میتواند سلامت عقل را به ما بازگرداند». میدانم که نیروی برترم میتواند سلامت عقل را به من بازگرداند. سلامت عقل و رهایی از مصرف مواد مخدر، ولخرجی، رفتارهای جنسی، توجه خواهی و تایید طلبی را به دست آوردهام، اما هرگز سلامت عقل و رهایی از شیوه رفتارم در مورد غذا را بدست نیاوردهام.
واقعیت این است، با وجود اینکه باور داشتم که خداوند میتواند سلامت عقل
را به من بازگرداند، اما باور نداشتم که شایسته داشتن سلامت عقل باشم
طی سالیانی که گذشت، راهکارهایی را برای روبرو شدن با عزت نفس پائین یاد گرفتم
این بار با آگاهی از «بیقدرتی»، «عجز» و «غیر قابل اداره بودن زندگیم» به قدمها نزدیک شدم. کاملا مایل بودم تا زندگی و ارادهام را به پروردگار بسپارم. میدانستم که به تنهایی قادر به تغییر نیستم. به قدری مشتاق پیشرفت بودم که توجه نکردم آیا به این باوررسیدهام که نیروی برترم بتواند یا بخواهد سلامت عقل را در این مرحله به من بازگرداند.
واقعیت این است، با وجود اینکه باور داشتم که خداوند میتواند سلامت عقل را به من بازگرداند، اما باور نداشتم که شایسته داشتن سلامت عقل باشم. هنوز هم به طورکامل احساس نمیکنم که شایسته آن باشم. حتی بخشی از وجودم مطمئن نیست که آیا این همان چیزی است که میخواهم. این شبیه همان دستاویز و بهانهایست که بسیاری از ما در اوایل بهبودیمان با آن رو به رو میشویم – فکر میکنیم که بدون آشفتگی، مسایل و دیوانگیهایمان، کسل کننده خواهیم بود.
دستاویز دیگر اینست که شاید به قدری «شفا و بهبود یابم» که دیگر هیچکس در انجمن نتواند با ما ارتباط برقرار کند. چیزی که بیتردید میدانم، این است که پروردگارم میخواهد من رهایی و سلامت عقل را تجربه کنم – و این من هستم که سر راه او قرار گرفتهام.
هنگامی که پی بردم این برداشت من از خودم است که مانع پیشرفتم شده، توانستم کارهایی را انجام بدهم. سالهای زیادی از بهبودیم را با یادآوری این نکته به خودم که شایسته پاک زیستن هستم، سپری کردم. قضاوت و دلسوزی نسبت به خودم، از بزرگترین نقایص شخصیتی من هستند. باید بطور مداوم بر روی آنها کار کنم و به خود یادآور شوم که: من نه یک بازندهام و نه یک سوپراستار.
طی سالیانی که گذشت، راهکارهایی را برای روبرو شدن با عزت نفس پائین یاد گرفتم، و هنگامی که قدمهای ۲ و ۳ را بازنویسی میکردم، آنها را تمرین کردم. تفاوت حاصل شگفتانگیز بود. به این باور رسیدم که شایسته داشتن سلامت عقل هستم و عاقبت آزادی که بدنبالش بودم را بدست آوردم.
قدم دوم قدم آسانی نیست که بتوانم با دور زدنش به قدم سوم برسم و برای انجامش، مسئولیت بهبودیم را واگذار کنم. فقط با عبوری تاثیرگذار از قدم۲، میتوانم بگویم که ”در مقابل اعتیاد عاجزم” و “خدا، درستم میکند”. من از جایگاه فروتنی نمیآیم؛ جایگاه من تکبر و خودبینی است. اکنون، جور دیگری برای قدم ۲ احترام قائلم. قدم امکانپذیربودن، جایی که امید متولد میشود.
NA Way, July 2017
Leanne B ، آفریقای جنوبی
ترجمه: شهریار ش./ مجله پیام بهبودی
درباره اعتیاد به مواد مخدر و انجمن معتادان گمنام در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
اِن اِی ما را با نوعی درک جدید آشنا میکند. ما از این درک جدیدمان کم کم برداشت بهتری میکنیم
و به مرور متوجه میشویم که اصولاً این که “نیروی برتر از خودمان میتواند سلامت عقل را به ما
برگرداند” چه مفهومی دارد؟ «کتاب چگونگی عملکرد»
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
بحران کرونا دست بردار نیست. در این میان جلسات انجمن معتادان گمنام نیز عملا یا به محاق تعطیلی رفتهاند و یا تنها در محدودههای فضای مجازی برگزار میشوند
آقای «تام ام» یکی از قدیمیترین اعضای معتادان گمنام در جهان است که ۵۰ سال پاک است. از ۱۵ سال پیش تا امروز حداقل سه بار به ایران سفر کرده
تنها کاری که ازدست من بر میآید، مشارکت تجربه، نیرو و امید است. با وجودی که من عضو قدیمی اِن اِی هستم، طول بهبودیام مانند دیگر اعضای انجمن، ۲۴ ساعت است
من که دانشجوی اخراجی بودم و برای تهیه مواد مخدر دست به هر اقدامی میزدم پس از ترک اعتیاد و شرکت در جلسه اِن اِی امروز استاد بهترین دانشگاههای آمریکا شدهام
نظرات