روایت پنج الکلی سابق از رابطه مشروب و افسردگی
رابطه بین مصرف الکل و افسردگی: ممکن است نوشیدن الکل به طور موقت حالتان را بهتر کند، اما در طولانیمدت معمولاً افسردگی را تشدید میکند.
بسیاری از افرادی که برای اولین بار الکل مصرف میکنند، ممکن است احساس سرخوشی و آرامش داشته باشند، اما با گذشت زمان و تکرار مصرف، برای رسیدن به همان تأثیر اولیه مجبور به افزایش میزان نوشیدن خود میشوند. این روند میتواند منجر به تشدید افسردگی و ایجاد یک چرخه معیوب شود که خروج از آن دشوار است.
اگر به دنبال ترک الکل هستید، برنامههای درمانی و حمایتی رایگانی مانند الکلیهای گمنام (AA) و SMART Recovery میتوانند ابزارهای مؤثری باشند.
تحقیقات نشان داده است که ارتباط بین مصرف الکل و افسردگی بسیار پیچیده است، به طوری که مصرف الکل میتواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد و در عین حال افسردگی نیز میتواند تمایل به نوشیدن الکل را بیشتر کند. برای مثال، برخی از مطالعات نشان میدهند که افرادی با سابقه وابستگی به الکل، ۳.۷ برابر بیشتر احتمال دارد که افسردگی شدید را تجربه کنند.
اما این رابطه تنها یکطرفه نیست؛ در واقع، مطالعهای در سال ۲۰۲۱ نشان داد که پس از ترک الکل، علائم افسردگی در افراد مبتلا به اختلال مصرف الکل بهبود قابل توجهی داشت.
در این مقاله، تجربیات افرادی که این ارتباط پیچیده را تجربه کردهاند، بررسی میشود و به چگونگی تأثیرگذاری متقابل الکل و افسردگی بر یکدیگر و راههای خروج از این چرخه پرداخته خواهد شد.
۱. «همیشه روز بعد از آن حس وحشتناکی داشتم»
کلی کایتلی، رواندرمانگر خصوصی، به خاطر میآورد که از چهارده سالگی زیاد میخوابید، اشتهای خود را از دست داده بود، از نظر اجتماعی منزوی شده بود و افکار منفی درباره خودش داشت. خیلی زود برای درمان به پزشک مراجعه و مصرف داروهای ضد افسردگی را شروع کرد اما هر از گاهی دوباره افسردگی را تجربه میکردد، بهخصوص بعد از تولد فرزند چهارمش.
کلی کمی بعد از اینکه مادر شد برای مقابله با افسردگی خود به نوشیدن الکل روی آورد. «مشروب بهترین راه برای فرار از سر خودم بود. احساس راحتی میکردم. ولی روز بعد همیشه احساس وحشتناکی داشتم و به الکل فحش میدادم.»
رابطه الکل و افسردگی
کایتلی به عنوان یک درمانگر دارای جواز طبابت، علائم افسردگی و سوءمصرف مواد را میداند؛ در واقع، او به عنوان بخشی از کارهای رساله فارغالتحصیلی خود در یک جلسه الکلیهای گمنام (AA) شرکت میکرد.
از زمانی که به خاطر مستیهای بعد از کار احساس شرم زیادی پیدا کرد تصمیم گرفت به ایای برگردد. کایتلی همزمان با تلاش برای هوشیار شدن از این جلسات به عنوان یک منبع کمکی استفاده میکرد.
کایتلی بعد از هوشیاری تا حدود یک سال، بهخصوص در شرایط استرسزا یا دشوار، هوس الکل میکرد. با این حال میگوید پیدا کردن گروهی از مادران هوشیار و برگشتن به درمان به او کمک کرده است در مسیر خود باقی بماند. کایتلی میگوید از وقتی الکل را ترک کرده، خلق و خویش باثباتتر از همیشه باقی مانده است. «همهچیز بهتر شد. روابطم، ارزش خودم، خوابم و حتی سلامت و تندرستیام.»
کایتلی در نهایت تصمیم گرفت تجربیات خود از الکل و افسردگی را در کتاب زندگینامه خود با عنوان «خود من» بنویسد.
۲. «میل واقعی به فرار»
سابین میفیلد، فیلمساز، بازیگر و آهنگساز جایزهبرده، از دوران جوانی خود حس غم و تنهایی مداومی را به خاطر میآورد؛ اگرچه تا بزرگسالی نمیدانست اینها نشانههای افسردگی هستند. میفیلد توضیح میدهد که بعد از اینکه اولین بار در نوجوانی الکل نوشید بلافاصله احساس کرد خوشمشربتر شده و کمتر معذب و خجالتی است.
او میگوید: «اوایل مثل یک معجون جادویی برای درمان افسردگیام بود.» ولی کمی بعد متوجه شد مشروب باعث شده است بیشتر در افسردگی غرق شود. میفیلد اولین بار در بیست و یک سالگی الکل را ترک کرد اما برای درمان افسردگی اقدام نکرد و هفت سال بعد دوباره نوشیدن را از سر گرفت.
او میگوید: «میل شدیدی به فرار از زندگی داشتم»، و الکل هرچند موقتی به این کار کمک میکرد.
میفیلد در چهل سالگی دوباره الکل را ترک کرد؛ اما این بار درمان را شروع کرد تا بتواند مشکلات نهفتهای را که باعث افسردگی و میل به الکل میشدند حل کند. او حالا دو سال و نیم است که هوشیار شده است. او میگوید وقتی الکل را کنار گذاشت اولش افسردگیاش شدیدتر شد، اما با کمک درمانگری که در زمینه اعتیاد تخصص داشت، شرکت در جلسات ایای و مصرف دارو و ورزش توانست هوشیاری خود را حفظ کند.
حالا میگوید هوسهای شدیدی که به الکل داشت به یک «فکر گذرا» تبدیل شده است که گاهی از ذهنش میگذرد.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
ال انان، سازمانی حامی برای دوستان و خانواده الکلیها
افسردگی تنها دلیل الکلیسم من نبود
۳. «هوشیاری به من کمک کرده است با خودم مهربان باشم»
گیلیان تیتز، میزبان پادکست قدرت هوشیاری Sober Powered، حوالی ده سالگی وقتی بچههای دیگر در مدرسه او را اذیت میکردند کمکم احساس افسردگی پیدا کرد. تیتز علاوه بر افسردگی، حس خستگی شدید، بیاحساسی و مشکل تمرکز را هم تجربه میکرد.
تیتز تقریباً از بیست و دو سالگی مصرف الکل را شروع کرد، و تا پایان آن سال هر روز مست بود. وقتی به بیست و پنج سالگی رسید به خاطر افسردگی صبحها به سختی میتوانست از تخت بیرون بیاید. ولی همچنان حس میکرد الکل به سرحال شدنش کمک میکند. این روال ادامه داشت تا اینکه کمکم افکار خودکشی پیدا کرد.
تیتز تنفر شدیدی از خودش پیدا کرد و فکر میکرد شوهرش بدون او زندگی بهتری خواهد داشت. به دنبال این افکار خودکشی به مدت نود روز الکل را کنار گذاشت و متوجه شد که افکار مسمومش به سرعت از بین رفتند. وقتی دوباره نوشیدن را شروع کرد افکار هم برگشتند.
او میگوید: «در نهایت متوجه شدم ممکن است وقتی مست میشوم افکار خودکشیام را عملی کنم و این من را ترساند. تصمیم گرفتم دیگر تا آخر عمر الکل مصرف نکنم.»
در نوامبر ۲۰۲۲، تیتز سومین سال هوشیاری خودش را جشن گرفت. در زمان نوشتن این مقاله، او افسردگی خودش را با درمان و دارو مدیریت میکند. تیتز میداند که افکار و احساسات خودکمبینی اصلیترین محرک او برای نوشیدن الکل بودند، به همین خاطر یاد گرفته است که با زنگ زدن به دوستانش، قدم زدن و گوش کردن به موسیقی، یا وزنه زدن در باشگاه با آنها مقابله کند.
او میگوید: «وقتی افسردگیام زیاد میشود به خودم استراحت میدهم و روی مبل ویدئو گیم بازی میکنم. میتوانم خودم را مجبور به کار کنم ولی یاد گرفتهام که بهتر است استراحت کنم و فردا دوباره از نو تلاش کنم. هوشیاری به من کمک کرده است یاد بگیرم با خودم مهربان باشم.»
۴. «من از الکل برای مقابله با هراس، منزوی بودن و ناراحتی استفاده میکردم»
وقتی بنجامین لرنر، نویسنده، گوینده رادیو و حامی بهبودی در All Sober، در سیزده سالگی برای اولین بار آبجو نوشید، متوجه شد ترسها، ضعفها و شرم و حیایی که داشت از بین رفت.
لرنر به سندروم آسپرگر مبتلاست که به گفته خودش ارتباط با دیگران را برای او سخت میکند.
او میگوید: «من از الکل برای مقابله با حس انزوا و غم استفاده میکردم.»
لرنر به الکل اعتیاد پیدا کرد و در نوجوانی و اوایل دهه بیست زندگیاش این اعتیاد بیشتر هم شد. او با فشار خانواده در برنامههای درمانی مختلفی شرکت کرد اما هیچکدام فایدهای نداشتند. در نهایت در بیست و چهار سالگی تصمیم گرفت برای همیشه هوشیار شود.
او میگوید: «دیگر نمیتوانستم فرار از افسردگی و اضطرابم را بهانه کنم.»
لرنر در ژوئن ۲۰۱۶ در یک برنامه بستری شرکت کرد و مصرف الکل را کنار گذاشت. با اینکه همچنان افسردگی را تجربه میکرد اما میگوید ارتباط با افراد دیگر در بهبودی به او انگیزه داد تا هوشیاری را ادامه دهد.
همچنین سعی کرد عواطف و احساساتش را صرف نوشتن موسیقی کند –علاقهای که در دوران اعتیاد آن را کنار گذاشته بود– و حتی آلبومی با عنوان «پاک» درباره تجربیات شخصیاش منتشر کرد.
او میگوید: «حالا برای مدیریت افسردگیام در All Sober با دوستان دوران بهبودیام تماس میگیرم و از آنها درخواست کمک یا مشورت میکنم. بیپرده و صادق بودن نسبت به اعتیاد و هوشیاریام یکی از بخشهای مهم بهبودیام است.»
۵. «دلیل اینکه توانستم به هوشیاری بلندمدت برسم این بود که آن را به خاطر خودم انجام دادم»
پاتریک د الساندرو از آگوست ۲۰۱۶، بعد از درمان در بنیاد Gateway، که الان به عنوان مربی بهبودی در آن کار میکند، هوشیار بوده است.
الساندرو اولین بار در دوران بلوغ غم عمیق و غیر قابل توصیفی را تجربه کرد. او در دوران نوجوانی متوجه شد نوشیدن الکل اعتماد به نفس او را بیشتر میکند و به اون این حس را میدهد که «مثل بقیه» هم سن و سالانش است.
در اوایل بیست سالگی او هر روز الکل مینوشید، و تقریباً همان زمانها بود که افکار خودکشی را تجربه کرد. او میگوید مصرف الکل –و افسردگیاش– در بیست و چهار سالگی بعد از فوت مادربزرگش «سر به فلک کشید».
الساندرو بین بیست و شش تا سی و دو سالگی چندین بار سعی کرد هوشیار شود، اما همیشه این کار را برای خوشحال کردن یک نفر دیگر یا حفظ یک رابطه انجام میداد.
او میگوید: «بالاخره سال ۲۰۱۶ توانستم به هوشیاری طولانیمدت برسم، چون این بار به خاطر خودم آن را انجام دادم.»
الساندرو میگوید: «افسردگیام کمتر شد، و خانواده و دوستانم دوباره میخواستند من در زندگیشان باشم. حس میکردم حالا پسر، برادر، برادر زن، نوه، پسرعمو و دوست بهتری هستم چون میتوانم کنار آنها باشم.»
الساندرو معتقد است درمان به او کمک کرد مکانیسمهای مقابله مؤثرتری را یاد بگیرد. همچنین متوجه شد دویدن یک استراتژی عالی برای مقابله است که خلق و خو و ذهنیت کلی افراد را بهتر میکند.
او میگوید: «در طول یک ساعتی که میدوم میتوانم با تمام افکار مزاحم و احساسات منفی کنار بیایم.»
تأثیرات الکل هنگام افسردگی
الکل میتواند به صورت موقت باعث خوشحالی، اعتماد به نفس و سرخوشی شدیدی شود. در واقع شواهد نشان میدهد که الکل میتواند اثرات کوتاهمدت مشابه با داروهای ضد افسردگی در مغز ایجاد کند.
الکل به طور خاص باعث افزایش شدید دوپامین میشود. این ماده شیمیایی بخشی از سیستم پاداش مغز است. میتواند روی خلق و خوی شما اثر بگذارد و احساس لذت ایجاد کند، و به شما این انگیزه را میدهد که به رفتارهای لذتبخش مثل نوشیدن الکل ادامه دهید.
این آزادسازی دوپامین میتواند توضیح دهد که چرا بسیاری از افراد معتقدند الکل افسردگی آنها را کاهش میدهد، اما این اثرات موقتی هستند.
به گفته صبا هارونی لوری، درمانگر ازدواج و خانواده در Take Root Therapy، الکل در بلندمدت باعث کاهش تولید مواد شیمیایی مهم مغز که روی تنظیم خلق و خو اثر دارند میشود. این مواد شیمیایی نه تنها دوپامین، بلکه سروتونین و نوراپینفرین را هم شامل میشوند.
علاوه بر این، پراشنت شارما، روانپزشک بورد تخصصی و استاد دانشگاه جان هاپکینز، میگوید مصرف الکل میتواند میزان ماده شیمیایی مغزی GABA را هم کاهش دهد.
طبق صحبتهای شارما و لوری، تمام این اثرات میتوانند باعث بدتر شدن افسردگی شما شوند. حتی اگر افسردگی هم نداشته باشید مصرف زیاد الکل به صورت منظم میتواند حس غم، تغییرات ناگهانی خلق و خو، تحریکپذیری و سایر علائم مرتبط با افسردگی را در شما برانگیزد.
چگونه بعد از قطع مصرف داروهای افسردگی از بازگشت این اختلال جلوگیری کنیم؟
تفاوت بین اضطراب و افسردگی چیست؟
چطور کمک بگیرم؟
شارما میگوید همه کسانی که برای مقابله با افسردگی الکل مینوشند به اختلال مصرف الکل (AUD) مبتلا نیستند.
با این حال، نوشیدن الکل برای بهبود خلق و خو میتواند شما را در معرض خطر بروز AUD قرار دهد. در طول زمان ممکن است نسبت به الکل مقاومت پیدا کنید و برای تجربه رهایی از افسردگی نیاز به مصرف مقدار بیشتری داشته باشید.
اختلال مصرف الکل یک الگوی مصرف الکل است که معمولاً نشانه اصلی آن دشواری در کنترل مصرف الکل یا ادامه دادن به مصرف در شرایطی است که روی کار، روابط یا سایر مسائل زندگی فرد تأثیر منفی دارد. علائم متداول اختلال مصرف الکل عبارتند از:
♦ زمان زیادی را به مصرف، پیدا کردن الکل یا بهبودی از اثرات آن اختصاص دادن
♦ ناتوانیهای پیاپی در انجام وظایف شغلی، تحصیلی یا کارهای خانه به خاطر مصرف الکل
♦ تجربه تهوع، تعریق، لرزش و دیگر علائم خماری هنگام مصرف نکردن الکل
♦ اگر فکر میکنید افسردگی دارید و اغلب برای مقابله با آن از الکل استفاده میکنید توصیه شارما این است که از روانپزشک، درمانگر، یا پزشک مراقبتهای اولیه برای تشخیص و راهنمایی در خصوص درمان کمک بگیرید.
لوری میگوید به خاطر رابطه پیچیدهای که بین افسردگی و مصرف الکل وجود دارد، بهتر است به کمک یک برنامه درمانی تخصصی، هر دو را همزمان با هم درمان کنید.
نکته پایانی
رابطه الکل و افسردگی چیست؟
نوشیدن مداوم الکل میتواند باعث ایجاد یا بدتر شدن علائم افسردگی شود. خوددرمانی از طریق نوشیدن الکل بیشتر برای از بین بردن علائم افسردگی میتواند علائم شما را بدتر کند.
لوری میگوید بسیاری از افراد به خاطر احساس شرم ناشی از این اختلال برای درمان اقدام نمیکنند. اما به خاطر داشته باشید که افسردگی شما تقصیر شما نیست، و شما تنها کسی نیستید که برای ترک الکل تلاش میکنید. هرچه اشتیاق بیشتری برای کمک گرفتن داشته باشید، احتمال بهبودی شما هم بیشتر خواهد بود.
اگر نمیدانید که از الکل برای مقابله با افسردگی استفاده میکنید یا مصرف الکل باعث افسردگیتان شده است، بهتر است از یک روانشناس متخصص راهنمایی بخواهید.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد
references
five people share how alcohol worsened their depression
با استفاده از گزینه جستجو در بالای صفحه
از صدها مقاله علمی-آموزشی مجله اعتیاد استفاده کنید