
عوارض وحشتناک اعتیاد به شیشه
مصرف شیشه این روزها آن قدر زیاد شده که هر جایی حتی در کلاس درس دانشگاه با ۳ شماره انجام میشود اما اثرات وحشتناک اعتیاد به این ماده شیمیایی را فقط کسانی میدانند که دیگر آب از سرشان گذشته است.
مصرف شیشه در ایران قبل از سال ۱۳۸۶ بسیار محدود بود و در مطالعه بررسی سریع وضعیت سوءمصرف مواد در ایران که در سال ۱۳۸۳ انجام شد، هیچ موردی از مصرف پیدا نشد.
تبلیغات دروغین در خصوص عدم اعتیادآور بودن آن باعث افزایش میزان مصرف آن توسط جوانان شد.
مخدرها و محرکهای صنعتی در واقع ترکیبی از مواد سنتی با مواد شیمیایی هستند که به علت ترکیب شیمیایی که دارند، سیستم مرکزی اعصاب را تحریک کرده، باعث بروز نوعی تشنج و حرکات غیر قابل کنترل میشوند.
این مواد روانگردان جدید از جمله شیشه به دلیل مصرف آسان، بی بو و بی دود بودن مورد استقبال گسترده جوانان قرار گرفته و متأسفانه به علت خاصیت بیاشتهایی که می آورد موج بالایی از مصرف را در میان زنان به منظور لاغری نیز ایجاد کرده است.
معتاد شیشهای از تجربه اولین مصرفش میگوید

ع.ر معتاد شیشهای است از 27 سالگی مصرف شیشه را آغاز کرده و سه سال و نیم است که پاک شده است. وی در مورد اولین مصرف خود میگوید ابتدا مصرفکننده تریاک بودم و برای ترک آن به سمت شیشه رفتم. به مرور شیشه مصرف میکردم تا اینکه متوجه تغییر نگاه اطرافیان شدم در حالی که 10 سال تریاک میکشیدم اما کسی نفهمید ولی کمتر از 5 ماه شیشه نکشیده بودم که همه فهمیدند چون رفتارم تغییر کرده بود و بیخواب شده بودم.
وی میگوید: 11 شب به خانه میآمدم اما انگار اول صبح بود. تعمیرات موبایل و کارهای فنی سخت انجام میدادم تا ساعتم طی شود. از کارهای سخت و ظریف لذت میبردم.
این معتاد شیشهای میگوید: بعد از مصرف شیشه به قدری تندخو و پرخاشگر شده بودم که همسر و فرزندم جرئت نمیکردند به سمتم بیایند. پس از دو سال مصرف دچار توهمات شدید شدم. فکر میکردم کسی من را تعقیب میکند و مراقبم است. با این وجود هیچ وقت همسرم به رویم نیاورد و همیشه من را حمایت میکرد حتی او من را برای ترک ترغیب میکرد. اما من فکر میکردم معتاد نیستم به نظرم فردی معتاد بود که توی خیابان و پارک میخوابید.

وی میگوید: مصرف شیشه اختلالات جنسی برایم ایجاد کرده بود و روزهای سختی را تجربه میکردم. روزی یک گرم شیشه مصرف میکردم و برای تهیه آن حتی راحتتر از تریاک بودم به کسی زنگ میزدم و 10 دقیقهای برایم می آورد. برای اینکه در هزینهها و وقتم صرفهجویی کنم پایپ را خودم میساختم. زمانی که همسرم از منزل خارج میشد از لولههای لوستر استفاده میکردم و چون دیده بودم که چگونه به شیشه دیگری وصل میشود به راحتی آن را درست میکردم. مصرفم به حدی شده بود که هر دو ساعت مصرف میکردم و هر بار هم نیم ساعت طول میکشید. قبل از مصرف بداخلاق میشدم و تا مدتی آرام بودم. در زمان اعتیاد همکارانم از دستم فرار میکردند و در جلسات اداره هم شرکت نمی کردم چون فکر میکردم ظاهرم نشان میدهد که معتادم.
جوانی که آرزوی پولدار شدن او را کارتنخواب کرد
ایمان پسری 25 ساله است که از تجربه مصرف شیشهاش میگوید: در یک رستوران کار میکردم و به پول زیادی نیاز داشتم. یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد اگر شیشه را مصرف کنم کار یک هفتهای را در یک روز انجام میدهم. او میگفت شیشه اعتیاد ندارد اما این گونه نبود.
ایمان هیچ وقت بار اول مصرف را یادش نمیرود آن قدر انرژی داشته که نمیدانسته چه کند به قول خودش 48 ساعت به خانه نرفته و غذای 2 روز دیگر رستوران را هم آماده کرده است. «دست خودم نبود نمیشد سرجایم بنشینم تمام رستوران را 3 نیمه شب شستم. اما پس از 48 ساعت از مصرف دوباره انرژی من تمام میشد و میل کشیدنم بر میگشت. حتی یک بار به شمال رفتم و به دلیل مصرف شیشه، 72 ساعت چیزی نخوردم. خسته بودم اما نمیتوانستم بخوابم چون انرژی غیرقابل درکی در من وجود داشت.»
وی میگوید: در این شرایط خیلی اذیت میشدم بعد از مصرف و تمام شدن اثر آن، تا یک هفته اعصابم خورد بود چون هر روز به دلیل گران بودنش نمیتوانستم شیشه بخرم. وقتی اثر شیشه میرفت با کوچکترین اتفاقی داد و بیداد میکردم در خانه نمیماندم و بیرون میزدم به ماشینهای خیابان و آدمهای اطراف آسیب میرساندم اما بعدش ناراحت رفتارم میشدم که چرا این کار را کردم.
در مورد توهماتش میگوید: صداهای زیادی میشنیدم و افراد زیادی را میدیدم که مدام مرا تعقیب میکنند این افراد آشنا نبودند اما میدیدم که توی ماشین بغلی نشستهاند و من را میپایند. آخرین روزهای مصرفم کارتنخواب شده بودم و حسرت خوردن یک وعده غذای مادرم را داشتم. حتی یک سال به خانه خواهرم نرفتم و فقط با رفقایم بودم به همین دلیل از خانواده طرد شده بودم. پسری که بچه آخر خانواده بود و ارتباط صمیمی با پدر و مادرش داشت دیگر آنها را نمیدید تا اینکه همه این شرایط مرا وادار به ترک کرد.
توهم، شروع و پایان خاصی نداره بستگی به فازش داره، مهمونی بری
توهمش فرق میکنه. فاز پرواز میگیری، گاوهای صورتی رو میبینی…!
عوارض وحشتناک اعتیاد به شیشه
بهرام.م جوان دیگری است که از تجربه مصرف شیشهاش میگوید، 18ساله بوده که توی دوران سربازی با تریاک آشنا شده و تا 27 سالگی شیشهای حرفهای شده است. وی که اکنون 3 سال است پاک شده میگوید: برای ترک تریاک که خودم اقدام به آن کردم،حال وخیمی داشتم که یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای خلاصی از این اوضاع شیشه مصرف کنم.هیچ وقت یادم نمیره انگار کسی داشت منو از زمین بلند میکرد، من واقعاً اینو حس کردم، موهام سیخ شده بود و انگار یکی از موهام منو بلند میکرد.
این معتاد شیشه ای میگوید: اینجوری شد که هفتهای یکی تا دو بار شیشه مصرف کردم. 3، چهار ماه نشد که یک معتاد شیشهای کامل شده بودم چون شیشه سیر صعودی سریعی داره و زودتر از مشتقات مرفین به بدن اثر میذاره. پس به خودم اومدم و دیدم هر روز دارم شیشه میکشم و یه مصرف کننده حرفهای شدم. شکاک شده بودم، هر روز با نامزدم دعوا میکردم، بهش میگفتم کجا رفتی، چرا نشستی، پرخاشگر شده بودم، من که سرمو جلوی پدر و مادرم بلند نمیکردم با پدرم درگیر میشدم، توی روشون میایستادم، شب زندهدار شده بودم، صبح تا شب میکشیدم، شب تا صبح بیدار بودم.
وی از بزرگترین توهمش می گوید که 2هفته دنبال قاتل پدرش گشته است و می گوید: توهم، شروع و پایان خاصی نداره بستگی به فازش داره، مهمونی بری توهمش فرق میکنه. فاز پرواز میگیری، گاوهای صورتی رو میبینی که دارن پرواز میکنن.خوابایی میدیدم که از این دنیا پرواز میکنم به اون دنیا سلوک دارم. تخریبی که توی 2 تا 3 سال مصرف شیشه کشیدم خیلی زیاد بود. اغراق نکنم هر سال مصرف شیشه با 10 سال تریاک برابری میکند.
وی میگوید: اما الان سه ساله که پاکم و از تاریکی به سمت روشنایی حرکت کردم، قدر روشنایی رو میدونم چون تاریکی رو خوب لمس کردم.