
تمایل به جبران خسارت در قدم هشتم
پایان تنهایی قابل دسترس بود
قدم هشتم معتادان گمنام: ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم. (کتاب پایه انجمن معتادان گمنام)
فهرست کسانی که من به آنها صدمه زده بودم، چیزی نبود که من بخواهم آن را به صورت سیاه یا سفید ببینم. گردآوری فهرست را که شروع کردم، تازه متوجه شدم تعداد کسانی که رفتار خودمحورانۀ من بر زندگیشان اثر گذاشته، کم نبوده است.
برداشت من از معنای صدمه زدن گستردهتر شد، آن قدر که تمام تأثیرات غیرعمدی رفتارم بر آدمها، جامعه و خودم را هم در بر بگیرد. فقط بر صدمههایی که خودم زده بودم تمرکز کردم، نه صدمههایی که به من زده شده بود. و تا جایی که میتوانستم سعی کردم هر کسی یا چیزی را که اعمال من احیاناً بر آن تأثیر منفی گذاشته بود، چه عمدی و چه غیرعمد، در این فهرست بیاورم.
فهرست این اسمها را با راهنمایم در میان گذاشتم و با هم تعدادی از آنها را کم و زیاد کردیم، اما در نهایت، حاصل کار دقیقترین و صادقانهترین فهرستی بود که گردآوریاش از من برمیآمد.
قدم هشتم در رابطه با تشخیص صدماتی است که باعث شدهایم . فرقی هم نمیکند که ما بهواسطه خشم – بی دقتی – و یا ترس باعث انها شده باشیم. و مهم نیست که رفتارهای ما براساس خودخواهی – تکبر – ناصادقی و یا هر نقص اخلاقی دیگر بودهاند یا نه. حتی مهم نیست که ما قصد صدمهزدن داشتهایم یا خیر. هر نوع صدمه و آسیبی که رسانده باشیم موضوع قدم هشتم خواهد بود.

اما رسیدن به آمادگی برای جبران خسارت عملی، اندکی پیچیده بود. خیلی از اسمهای این فهرست، کسانی بودند که من اشتیاق به جبران خسارت از آنها داشتم، مثلاً خانواده و دوستان صمیمی، و بعضی از اعضای انجمن NA. اما در مورد کسانی که احساس میکردم در حقم بدی کردهاند، به وجود آمدن تمایل برای جبران خسارت خیلی کند بود. آمادگی پیدا کردن برای جبران خسارت از چنین افرادی، نتیجۀ جبران خسارت رودررو از همان کسانی بود که من اشتیاق داشتم اول به آنها بپردازم.
به بار نشستن حاصل این جبران خسارتها در زندگیام و علاقۀ جدی به رهایی هر چه بیشتر از گذشتهها، تمایل برای سایر جبران خسارتها را هم در من به وجود آورد.
بر اثر پرداختن به این قدم، تنهایی و احساس گناه من بهتدریج تخفیف پیدا کرد. کمکم سرم را بالا گرفتم و احساس کردم انگار دیگر میتوانم از فواید پرداختن به قدمهای NA لذت ببرم. چیزی نگذشت که فهمیدم وقتی میتوانم به مشکلات ناشی از اعتیاد بپردازم، از آزادی حاصل از بهبودی هم میتوانم بهرهمند شوم.
پایان انزوا و تنهایی دیگر قابل دسترس به نظر میرسید، و ایجاد روابط معقول کمکم به واقعیت پیوست. احساس گناه و شرم در من کمکم دارد جای خود را به امید، اعتماد، و ایمان میدهد.
جیمی اس، ایندیانا، آمریکا / The Beacon، آگست 2010/ناحیۀ ساوتشور (ایندیانا)
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید:
جبران خسارت: کار خدا در قدم نهم
وقتی پاکماندن مهمتر از نشئهکردن باشد
همراه با جیمی کی در شام بیست سالگی انجمن معتادان گمنام
سایت انجمن معتادان گمنام تهران: این لینک