
انجمن الکلیهای گمنام، جایی برای ترک الکل
مستی در فرهنگها و جوامع بشری ناپسند تلقی میشود. در ادیان ابراهیمی، مومنان از نوشیدن شراب نهی شدهاند. در قوانین رانندگی کسی که پشت فرمان نشسته است نباید تحت تاثیر الکل باشد. دانش پزشکی مصرف مداوم نوشابه های الکلی را منشاء بیماریهای مختلفی میداند و افشای استعمال الکل توسط بازیگران، ورزشکاران و مخصوصاً سیاستمداران تاثیر بدی روی محبوبیت آنها خواهد گذاشت.
در کشور ما نام استعاری مشروبات الکلی «ام الخبائث» به معنای مادر پلیدیها است، از آن گذشته شارع مقدس آن را حرام کرده است.
با این حال در مطلب امروز به این مساله میپردازیم که اگر کسی یا غیرمسلمانی که به دلیلی گرفتار الکل شده چطور می تواند از دست آن نجات پیدا کند؟

از حدود یک دهه قبل انجمنهای ترک مواد مخدر فعالیتهای خود را آغاز کردند و در سالهای اخیر توانستند به موفقیتهایی دست یابند. همزمان دیدگاه جامعه نسبت به مقوله اعتیاد نیز تغییراتی پیدا کرد و باعث شد روشهایی متفاوت با رویکردهای قبلی مجال بروز پیدا کنند.
روش کاری مشترک این انجمنها بر برخورداری دسته جمعی و بدون استفاده از دارو استوار است که با به اشتراک گذاشتن تجربهها تقویت میشود. در کشورهای خارجی قبل از به وجود آمدن گروه های ترک مواد مخدر موسوم به معتادان گمنام (NA)، گروههایی برای ترک الکل فعالیت میکردند که به الکلی های گمنام (AA) شهرت داشتند. هنوز هم در بیشتر کشورها تعداد گروههای الکلی گمنام بیشتر از معتادان گمنام است. در ایران گروههای متعددی برای ترک مواد مخدر به فعالیت می پردازند و دفاتر و اردوگاههای خود را در نقاط مختلف برپا کردهاند، اما پیدا کردن انجمن ترک الکل دشوارتر است.
با کمک یک انجمن خیریه موفق میشویم با مسوول یکی از این گروهها در غرب تهران تماس بگیریم و او برای گفت وگو ما را به جلسه گروه دعوت کرد.
دکتر گفت اگر ترک نکنی کارت تمام است
جلسه AA در قسمتی از پارک که به آلاچیق شباهت دارد، برگزار میشود. اعضای گروه حدود ساعت ۵ عصر جمع میشوند ولی «کاوه» و «حامد» دو نفر که سابقه بیشتری در ترک دارند و ارشد گروه محسوب میشوند یک ساعت زودتر آمدهاند. کاوه دیگر به سوابق خود افتخار نمیکند. او زمانی که از الکل استفاده میکرد مصرف خیره کنندهای داشت و به همین خاطر در میان دوستانش شهرت پیدا کرده بود . حامد اندام نیرومندی دارد و متولد یکی از محلات مشهور تهران است. او سالهای طولانی از عمر خود را در محیطی که شرب خمر رفتاری رایج محسوب میشد گذرانده است. حامد پس از اعتیاد به الکل وارد تهیه و توزیع مشروبات الکلی هم شد. شباهت آنها این است که از سنین نوجوانی خوردن الکل را آغاز کرده و بلافاصله به آن وابسته شدهاند. شباهت دوم هم اینکه در دوران کودکی در محیط اطراف خود الکل را شناختهاند.
روزگار خوش زیاد ادامه پیدا نکرد و عوارض مصرف الکل کم کم بروز کردند. حامد در یک رشته ورزشی به طور جدی فعال بود و حتی در مسابقات شرکت میکرد ولی «خیلی مراقب بودم که به ورزشم لطمه نزند و توی باشگاه کسی خبردار نشود ولی کم کم خودش را با پف کردن زیر چشم ها نشان داد. بعد عضلاتم شل و بدنم ضعیف شد. شریکم هم به خارج از کشور رفت و روند تولید دچار مشکل شد. در ورزشی که مهارت داشتم، افت کردم ولی باز هم میخوردم تا روزی که دچار خونریزی معده شدم و رفتم دکتر. دکتر گفت اگر ترک نکنی کارت تمام است. من هم برای ترک کردن بدترین و آسیب رسان ترین روش را انتخاب کردم. یعنی مقدار مواد مخدرم را بالا بردم. نتیجه اینکه به تریاک معتاد شدم و تا مدت ها با آن درگیر بودم. ولی کار درست این بود که به تنهایی الکل را کنار می گذاشتم.»
ترس از مُردن
حامد وابستگی زیادی پیدا کرده بود «وقتی نمی خوردم، دچار تشنج می شدم. با کوچک ترین تحریکی حتی یک نگاه عصبی میشدم و از جا میپریدم. پرخاشگر و بدبین میشدم. وقتی هم که میخوردم وزوز گوش و سرگیجه و تاری دید میآورد.
ترس از مردن و چند عامل دیگر باعث شد که حامد الکل را ترک کند که البته روش درستی را برای این کار در پیش نگرفت ولی کاوه با ماجراهای پیچیده دیگری درگیر شد. او میگوید؛ «درست در اوج پول جمع کردن، شریکی که در آذربایجان داشتم سرم کلاه گذاشت. از این طرف در ایران هم به خاطر معاملات غیرقانونی جریمه شدم. رفتم آذربایجان که طرف را پیدا کنم فرار کرده بود. بعد از کلی دردسر خبرش را از شهر گنجه گرفتم. در سرمای زمستان رسیدم به خانهاش و سر خیابان منتظر شدم تا بیرون بیاید، تا نصفه شب منتظر ماندم ولی خماری الکل بالا زد. هر کاری کردم نتوانستم مقاومت کنم. تا بروم خودم را بسازم و برگردم طرف فرار کرده بود. اگر معتاد الکل نبودم میگرفتمش. خراب و ورشکست برگشتم.»
اولین تغییر از اینجا شروع میشود «وقتی به باکو رسیدم، خانم منشی شرکت که وضعم را دید من را به جلسه ترک الکل برد. آنجا برای اولین بار الکلیهای گمنام را دیدم. گفتند با صدای بلند بگو چند وقت است الکل نخوردهای. گفتم ۴ ساعت است که هوشیارم. همه تشویقم کردند. از آن جلسه که بیرون آمدیم خانم منشی من را به جلسه دیگری برد. آنجا ۸ ساعت پاک بودم همین طور پیش رفت و تا ۱۵ روز لب به الکل نزدم. به ایران که رسیدم ارتباطم با جلسات قطع شد و دوباره مشروب خوردم ولی حالم خیلی بد شد. به خاطر آن ۱۵ روز پاکی واکنش بدنم به الکل تغییر کرده بود. رفتم سراغ برادرم و چند شب توی مغازهاش خوابیدم. پول و کار و خانوادهام را از دست داده بودم. یادم هست ظهر یک روز تعطیل تنها توی مغازه نشسته بودم. کرکره پایین بود. صدای اذان آمد. یاد گذشتهها افتادم. زدم زیر گریه، مشروب نداشتم، تریاک داشتم که ریختم توی چاه. حال خودم را نمیفهمیدم.
فردا صبح برادرم آمد گفت؛ چرا شیشه ها را شکستهای؟ چرا دستت زخمی شده؟ بعد گفت که مادرمان سفره نذری پهن کرده است. دوباره گریهام گرفت. طرف ظهر راه افتادم و رفتم دفتر یکی از کمپهای ترک اعتیاد. اول گفتند اردوگاه دیگر جا ندارد ولی بعد از ماجراهایی، بالاخره اسمم را نوشتند. رفتم اردوگاه و آنجا ترک را شروع کردم.»

درباره اعتیاد به الکل و درمان اعتیاد بیشتر بخوانید:
خماری پس از مستی درمان ندارد
هوشیاری احساسی
از عوارض تا شیوههای درمان مصرف الکل
سایت انجمن الکلی های ایران: www.iranaa.org
جلسه الکلیهای گمنام
کم کم اعضای جلسه جمع میشوند و کاوه شروع برنامه را اعلام میکند. بعد از یک سری مقدمات تمام اعضای گروه که با اسم کوچک خطاب میشوند اعلام پاکی میکنند. پاکیها(در اِی اِی میگویند: هُشیار) از ۵ سال که به کاوه تعلق دارد و ۴ سال که مدت پاکی حامد است تا چند روز نوسان دارد. عضو جدیدی که به گروه پیوسته است معرفی میشود. بیست و چند سال دارد و هر روز مشروبات الکلی میخورده است. تمام گفتوگوهای جلسه در مورد مضرات الکل است و هر کس از آسیبهایی که به خاطرالکلی بودن به خودش و دیگران زده است صحبت میکند.
اساس جلسات ترک مواد اعتیادآور بر این فرض استوار است که اعتیاد به دلیل تماس و تایید گروهی دیگر از مصرف کنندگان تقویت خواهد شد و اگر مصرف کننده در میان حلقهای از کسانی باشد که رفتار معکوس، یعنی ترک مواد مخدر را تشویق و ترویج میکنند، میتواند با استفاده از تجربیات آنها انگیزه بیشتری برای ترک پیدا کند. صحبت کردن و مشارکت در این جلسات برای معتاد به الکل مفید است و کسی نباید ساکت بماند.
حامد میگوید؛ «کسی که مست است دقیقاً میداند کجاست و چه کار میکند ولی نمیتواند جلوی خودش را بگیرد. یک بار با بچهها دور هم نشسته بودیم. یکی از دوستانمان با سر و صورت آشفته و کتک خورده آمد. دسته جمعی به قصد انتقامجویی راه افتادیم. بچهها زنجیر و چوب داشتند. من یک قمه بلند برداشته بودم که آلت قتاله خطرناکی است. وسط دعوا قمه را از غلاف کشیدم. مست بودم. همه حتی دوستان خودم فرار کردند. دور خودم می چرخیدم و قمه را تاب میدادم. هیچ کس جلو نمیآمد. دقیقاً میدانستم اگر نوک قمه به هر کس بخورد بیچاره میشوم ولی الکل آدم را منگ میکند. خدا رحم کرد که اتفاقی نیفتاد و با آمدن پلیس ماجرا ختم شد وگرنه الان اعدام شده بودم.»
تقریباً در هیچ کدام از معدود جلسات الکلیهای گمنام ایران، الکلی خالص حضور نداشته است و عمده افراد در کنار الکل به مصرف مواد مخدر هم میپردازند. تجربیات دوران ترک هم مشترک هستند. پس از یک ساعت و نیم گفتوگو جلسه به پایان میرسد و اعضا با حلقه زدن و گرفتن دستهای یکدیگر دعای پایانی را میخوانند. هوا تاریک شده است و کاوه برگههای صورت جلسات را جمع میکند.
یک سوال باقی مانده است. آن خانم منشی که کلاسهای ترک الکل را به تو معرفی کرد چی شد؟ کاوه برگهها را درون کیفش میگذارد و میگوید؛ «ازدواج کردیم الان هم به خاطر کمک و حمایت او ترک کردهام. حالا هم فکر میکنم وظیفه دارم برنامه الکلیهای گمنام را دنبال کنم تا شاید چند نفری هم با این جلسهها مثل من الکل را ترک کنند.»
محمد سرابی/روزنامه اعتماد