گذشته را رها کن، در حال زندگی کن

گذشته را رها کن، در حال زندگی کن/۲۵ اردیبهشت

ما بعضی‌هامان زمان را با فکر بیش از اندازه به ناکامی‌های گذشته و فرصت‌های از دست رفته هدر می‌دهیم. از آنجا که گذشته از دسترس ما خارج است، نمی‌توانیم چیزی را که اتفاق افتاده، تغییر دهیم. اما این قدرت را داریم که شکل نگاه‌مان به حال را عوض کنیم. می‌توانیم با رسیدن به این درک آغاز کنیم که مشکلات گذشته واقعاً درس‌های خوبی به ما داده است. 

با کنار گذاشتن این دیدگاه که هر چه در گذشته رخ داده، آینده را رقم می‌زند هم می‌توانیم چشم‌انداز بهتری داشته باشیم. معنای واقعی این ضرب المثل که «خدا خودش همه‌ چیز را درست می‌کند» این است که قدرت برتر ما می‌تواند هر آنچه در گذشته ما رخ داده، دگرگون کند. به عنوان مثال، خود ای‌ای این موهبت را داشته که در زندگی کسانی تغییرات معجزه‌آسایی به وجود بیاورد که از قرار تمام امیدشان را از دست داده بودند. این تغییرات سلامت، وضعیت مالی و روابط افراد را به طرز معجزه‌آسایی احیا کرده است.

ضرب المثل دیگری هست که می‌گوید آن کس یا چیزی که در گذشته ما را رنجانده، حالا دیگر گذشته و وجود ندارد. «گذشته» را باید به همان‌جا که تعلق دارد، واگذار کرد، یک گوشه و به دور از فکرها و فعالیت‌های روزانه.

من امروز و هر روز می‌توانم آدم جدیدی باشم. گذشته نمی‌تواند مرا کنترل یا محدود کند، اما بدون شک از درس‌هایش استفاده می‌کنم.

دست به کار شدن

آیا اینها وعده‌های گزافی هستند؟ به نظر ما نه. آنها در مورد ما در حال تحقق یافتن هستند، گاه به سرعت و گاه به آهستگی. چنانچه برای به دست آوردن‌شان به خود زحمت دهیم آنها همیشه به وقوع خواهند پیوست.

(کتاب الکلی‌های گمنام، شروع اقدامات، صفحه ۸۴)

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که ای‌ای به من داده، به غیز از رهایی از مشروب، توانایی «کار درست را انجام دادن» است. می‌گوید قول‌ تنها در حالتی عملی می‌شود که تو برایش زحمت بکشی. با خیالپردازی و حرف زدن درباره‌اش، موعظه‌ کردنش و تظاهر به آن، اتفاقی نخواهد افتاد. تو همچنان همان معتاد الکلی بیچاره خشک و خالی باقی می‌مانی که فقط دارد خودش را توجیه می‌کند. اگر دست به کار شوی و دوازده قدم را در تمام امورت به کار بگیری، زندگی‌ات فراتر از بی‌پرواترین آرزوهایت خواهد رفت.

اندیشه امروز

اگر الکلیسم فقط یک آلرژی فیزیکی مثل آسم یا حساسیت فصلی بود، بسیار راحت می‌شد با یک آزمایش پوست با الکل فهمید که آیا ما الکلی هستیم یا نه. اما الکلیسم نه تنها آلرژی فیزیکی که یک وسواس یا آلرژی ذهنی است. وقتی ما الکلی می‌شویم، جسم‌مان می‌تواند الکل را برای مدتی تاب بیاورد، البته که بعد از هر بار عیاشی و هر بار زیاده روی در مصرف و هر بار که رهایی از خماری کمی بیش از اندازه طول می‌کشد، کمی بیشتر رنج می‌کشیم.

 آیا این را می‌دانم که از وقتی الکلی شده‌ام، دیگر نمی‌توانم به لحاظ ذهنی الکل را تاب بیاورم؟

(از کتاب Walk In Dry Places)