در لحظه بودن

در لحظه بودن/۱۷ آذر

همه آدم‌ها باید تا لحظه مرگ تشنه این باشند که بدانند از چه، به کجا و چرا فرار می‌کنند.

(جیمز تربر، کارتونیست، نویسنده و روزنامه‌نگار امریکایی)

ما هر روز داریم بیشتر خودمان را می‌شناسیم. از روزی که فرآیند بهبودی را آغاز کردیم، درباره خودمان چیزهای بسیار مهمی یاد گرفتیم. بیشتر ما یادگیری را با پذیرش اعتیاد یا وابستگی‌مان آغاز کردیم. دیدیم که چطور به یک ماده مخدر یا رفتار اعتیاد پیدا کردیم. آنچه از نگاه ما عادی بود، در واقع زندگی غیر طبیعی و ناسالم بود. نمی‌فهمیدیم که چرا این‌قدر گیج و آزرده‌خاطر بودیم. احتمالاً نمی‌دانستیم از چه و به کجا داشتیم فرار می‌کردیم. تا زمانی که با ضعف خود مواجه نشده بودیم، نمی‌توانستیم خودمان را بشناسیم. تا زمانی که عادت‌های قدیمی را رها نکرده بودیم، نمی‌توانستیم پوچی یا دردمان را حس کنیم. حالا می‌توانیم انگیزه‌هایمان را واضح‌تر ببینیم. با خودمان رو در رو شدیم، تسلیم شدیم و دست از فرار برداشتیم، دیگر هیچ چیز نباید این‌قدر برایمان ترسناک باشد.

من امروز دیگر می‌دانم که به کجا دارم می‌روم.

(از کتاب Touchstones, Hazelden Foundation)

نقل قول از کتاب ساعت به ساعت

هر زمان که این سطور را می‌خوانی، شاید مضطرب شوی که بقیه روز چطور خواهد گذشت. اما برنامه ما مال «همین لحظه» است، آینده مال آینده، حالا ما پاک و هوشیاریم!

من با وِرد «در لحظه باش» مراقبه می‌کنم تا شکل تازه زندگی‌ام را بهتر درک کنم.

در لحظه بودن

امروز من می‌دانم که تنها نقطه قوت حقیقی در لحظه است، که یعنی زندگی را نمی‌توان در گذشته یا آینده زندگی کرد، بلکه تنها می‌توان در اکنون زندگی کرد. اگر واقعاً به خودم اجازه بدهم که در لحظه و همه متعلقاتش زندگی کنم، گنجی ارزشمند و ابدی از آن من خواهد بود. یعنی تنها در همین لحظه است که تمام آب‌ها به هم می‌رسند و تمام خرد تاریخ وجود دارد؛ همین لحظه است که با آغوش باز من را به سوی خود فرا می‌خواند. من از گذشته‌ام درس گرفته‌ام، نه به این خاطر که درست، خوب یا کامل بود، نه، به این خاطر که به من این قدرت را داد که حالم را در دستان خودم بگیرم. با رها کردن و بازگشتن آن بخش‌هایی از من که زندانی زندان عاطفی و روحی‌ام هستند، می‌توانم به اکنون دسترسی داشته باشم. حالا به خودم اجازه می‌دهم که لحظه را دریابم.

(دکتر تیان دیتون/ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد)