آیا می‌خواهم امروز هوشیار بمانم؟

آیا می‌خواهم امروز هوشیار بمانم؟/۱۷ فروردین

برای چه کسی اهمیت دارد بردباری به‌خرج داده و راست‌گویی پیشه کند؟ چه کسی می‌خواهد خطاهای خود را اعتراف و آنان را جبران نماید؟ کیست که می‌خواهد قدرت مافوق را بپذیرد، چه رسد به آنکه دعا و مراقبه نماید؟ و بالاخره وقت خود را صرف رسانیدن پیام الکلی‌های گمنام نماید و به سایرین که هنوز در عذابند کمک کند؟ هیچ الکلی خودخواهی، حاضر به انجام چنین اقداماتی نیست. مگر آنکه مجبور باشد این کارها را برای ادامه حیات خودش انجام دهد.

(کتاب ۱۲ قدم و ۱۲ سنت، صفحه ۲۸)

صداقت کامل

من یک الکلی هستم. اگر مشروب بخورم، می‌میرم. خدایا، چه قدرت، انرژی و احساسی به من می‌دهد این جمله ساده! اما امروز فقط لازم است همین را بدانم. آیا می‌خواهم امروز زنده بمانم؟ آیا می‌خواهم امروز هوشیار بمانم؟ آیا امروز مایلم از دیگری کمک بگیرم و آیا مایلم به یک الکلیِ در عذابِ دیگری کمک کنم؟ آیا متوجه ماهیت مرگبار موقعیتم هستم؟ امروز چه باید بکنم که هوشیار بمانم؟

اندیشه امروز

وقتی ما الکلی می‌شویم، تأثیرات منفی‌اش همین‌طور بیشتر و بیشتر از تأثیرات مثبتش می شود. اما بخش عجیب ماجرا این است که این اعتیاد هر بلایی سر ما بیاورد، سلامت، شغل، پول و خانه‌مان را ازمان بگیرد، همچنان به آن وابسته می‌مانیم. وابستگی ما به مشروب تبدیل به وسواس می‌شود. در ای‌ای، ما نگاه تازه‌ای به زندگی پیدا می‌کنیم. یاد می‌گیریم چطور از تفکر متأثر از الکل به تفکر هوشیار برسیم. و می‌فهمیم دیگر هرگز نمی‌توانیم به الکل وابسته باشیم. در عوض به قدرتی برتر تکیه می‌کنیم. آیا من وابستگی به مشروب را کاملاً از دست داده‌ام؟

مراقبه امروز

من سعی می‌کنم زندگی‌ام آرام و بی جوش و خروش باشد. این وظیفه اصلی و بزرگ من است، که به صلح و آرامش برسم. باید افکار مزاحم را از خودم دور کنم. مهم نیست چه ترس‌ها، نگرانی‌ها و رنجش‌هایی داشته باشم، من باید به چیزهای سازنده فکر کنم، تا زمانی که آرامش از راه برسد. تنها زمانی که آرامم، می‌توانم جزوی از وجود خدا باشم.

نیایش امروز

دعا می‌کنم به جای شکستن، خودم را بسازم. دعا می‌کنم که سازنده باشم، نه ویرانگر.

(از کتاب Twenty-Four Hours A Day)