برطرف شدن نقصها/۲۵ آبان
اگر اکنون آن نقصها با من نیستند پس آنها را به خدا سپردهام، این طور نیست؟ و اگر آن ها هنوز با مناند به این معنی است که هنوز رهایشان نکردهام. پس من باید دائمأ روی سپردن و رها کردن کار کنم تا نقصهایم از بین بروند، چون وقتی چیزی را رها میکنی دیگر آن را با خود نداری. نقصهایمان برای مدتی از ما دور میشوند و سپس دوباره عود میکنند چرا که خودمحوری ما عود میکند و به همین دلیل است که تسلیم ما باید ادامهدار باشد.
این برنامهی الکلیهای گمنام به ما جان تازهای میدهد و الگوی عملی جدیدی در تمام جنبههای زندگی پیش روی ما قرار میدهد. (کتاب الکلیهای گمنام)
موانع پیش رویمان
در دنیایی زندگی میکنیم که حسادت آن را بغرنج کرده است. کم و بیش همهی انسانها آلودهی حسادت میشوند. پس لابد باید از این نقص، نوعی کیف و لذت زیاد عایدمان شود. در غیر این صورت چرا ساعتها وقتمان را در آرزوی چیزهایی که نداریم صرف کنیم، در صورتی که میتوانستیم برای به دست آوردن آنها تلاش کنیم. یا بابت ویژگیهایی که نداریم عصبانی میشویم، به جای آنکه با حقیقت کنار بیاییم و آن را بپذیریم.
هرکدام از ما دوست داریم که با خودمان و هم نوعانمان در صلح زندگی کنیم. دوست داریم بدانیم که رحمت خداوند کاری که ما قادر نبودیم برای خود انجام دهیم را به راحتی برایمان انجام میدهد.
مشاهده کردهایم که نواقص شخصیتی که از کوتاه بینی و هوسهای بیارزش ناشی میشود موانعی هستند که سد راه رشدمان میشوند. اینک به وضوح میبینیم که چه خواستههای غلط و نابجایی از خودمان، دیگران و خداوند داشتهایم.
با شرکت فعال در برنامه بهبودی درک کردم که شیوهی زندگی من در گذشته تا چه اندازه غیرطبیعی بوده است و اطمینان دارم که آن حالت همراه با پیشرفت بیماری اعتیاد من وخیمتر میشد.
فقط برای امروز: آمادهی برطرف شدن نواقص خود هستم. از قید و بند رها میشوم و به نیرویی برتر و مهربان اجازه میدهم از من مراقبت کند.
چراغ خود را روشن کردن
من امروز یاد میگیرم که چراغ خودم را روشن کنم. به درون خودم رجوع میکنم تا عمیقترین شکل تجربه شادی، لذت زنده بودن، را احساس کنم. با نبض عمیقتر زندگی، آن ریسمانی که مرا به تجربه الهی متصل میکند، ارتباط برقرار خواهم کرد. میدانم که برای روشنایی درون باید به عمقم رجوع و به نور درونی دسترسی پیدا کنم. زندگی، خود، جدا از هر کار یا مرحله انفرادی، هدفی دارد. زندگی، خود، تجربه است. تمام آنچه من در تلاشم به دست بیاورم، هم اهداف درونی است و هم بیرونی. اینها قرار است مرا به خودم نزدیکتر کنند، مرا به گونهای رشد دهد که بگذارد زندگی را تمامعیارتر تجربه کنم، که بیشتر بتوانم شاد باشم. امروز من به خود این هدیه بینش درونی را میدهم.
نور درونی خودم را پیدا و زندگی خواهم کرد.
(دکتر تیان دیتون)