بیقدرتی در اعتیاد
پذیرش ناتوانی به معنای ضعف نیست
بیقدرتی در اعتیاد به معنای عدم توانایی در کنترل مصرف و ترک یک ماده مخدر یا مشروب الکلی است. بی قدرتی در اعتیاد نشانگر وابستگی شدید به مواد مخدر یا الکل است که فرد را مجبور به ادامه مصرف مواد کرده؛ زندگی فرد معتاد و خانواده وی را تباه میکند.
درک مفهوم بیقدرتی powerlessness کمی دشوار است. اغلب اوقات ناتوانی با ضعف اشتباه گرفته میشود، اما در واقع در مسیر بهبودی افراد از اعتیاد یکی از مراحل قدرت است. در فرهنگ امروز جامعه، اغلب معتقدیم باید بتوانیم کنترل زندگیمان را در دست بگیریم، به تنهایی مشکلاتمان را حل و بر چالشها غلبه کنیم. اما اقرار به بیقدرتی شامل تکیه کردن به دیگران، اعتماد به یک انجمن و رها کردن چیزهایی است که نمیتوانیم کنترل کنیم.( یعنی تسلیم)
یکی از حساسترین و شاید بحث برانگیزترین قدمهای بهبوددی در الکلی های گمنام و معتادان گمنام، اعتراف به بیقدرتی، ناتوانی و عجز در ارتباط با اعتیاد است. در واقع، ممکن است عجیب به نظر برسد. آیا مردم برای شکست دادن مبارزه با اعتیاد به اراده نیاز ندارند؟
مفهوم بی قدرتی powerlessness اغلب به اشتباه درک میشود. بیقدرتی در اینجا به جای اینکه نشانه ضعف یا شکست باشد، در واقع نوعی قدرت است.
ناتوانی در برابر مواد مخدر و الکل یعنی چه؟
مسلماً این که خود را ناتوان تصور کنید، دور از انتظار است. بسیاری از مردم درخواست کمک برای غلبه بر یک مبارزه خاص را نشانهای از شکست شخصی میدانند. این ننگ فراگیر دلیل بزرگی است که تقاضای کمک برای ترک اعتیاد را سخت میکند. حتی پذیرش اینکه فرد با سوء مصرف مواد مبارزه میکند، برایش بسیار سخت است. حل مشکلات خودمان میتواند انگیزه نیرومندی برای نجات و رهایی از بند اعتیاد باشد. با این حال، برخی از مشکلات میتوانند فراتر از کنترل ما باشد. اعتیاد یکی از مشکلات است که اراده قوی زورش به مهار آن نمیرسد. اهریمن اعتیاد خیلی قوی است. با پذیرش بی قدرتی در اعتیاد، معتاد اولآ قبول میکند که مشکل بزرگی دارد و در ادامه قدمها از پروردگار تقاضای کمک میکند.
این مرحله از پذیرش بیقدرتی از فرآیند ۱۲ قدمی بهبودی، اساساً قدرت مواد مخدر و الکل را بر زندگی ما برجسته میکند. این اصطلاح برای اولین بار در جلسات الکلیهای گمنام شکل گرفت.
بدمستی و سیاهمستی چیست و راه درمان آن کدام است؟
بیقدرتی در اعتیاد
اعتراف به ناتوانی و بیقدرتی در برابر الکل و مواد مخدر میتواند برای بسیاری از معتادان رهاییبخش باشد. این شما را آزاد میکند تا زمان و انرژی خود را روی چیزهایی متمرکز کنید که تحت کنترل شما هستند. شاید شما با کلمات دعای آرامش که معمولاً در جلسات AA و NA خوانده می شود آشنا باشید. شامل این خط است: «به من این توانایی را بده تا آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم بپذیرم. شجاعت برای چیزهایی که می توانم؛ و خرد برای دانستن تفاوت.» ناتوان بودن در برابر اعتیاد به این معنی نیست که به طور کلی ناتوان هستید! در برنامههای بهبودی، در جلسات بهبودی با شناسایی کمبودهای شخصیتی، ما روی این مرحله کار می کنیم.
مسئولیت پذیری و تشویق در جلسات و درمان، قدرت رازداری را در جایی که اعتیاد رشد میکند، از بین میبرد. این به تقویت مسئولیتپذیری کمک میکند و محل حمایت عمیقی است. آنچه در گروهی از افراد اتفاق میافتد وقتی به ناتوانی در برابر اعتیاد اعتراف میکنند، خود یک قدرت است.
پذیرش همهچیز، به همان شکلی که هست
ما در واقع اعتراف میکنیم که داریم با یک بیماری زندگی میکنیم که ترکیب شیمیایی مغز را تغییر میدهد. این به خاطر ضعف یا بیارادگی نیست. کسی که از این بیماری رنج میبرد، به اختیار خودش در این مسیر پیش نرفته و کنترل از دستش خارج نشده است، و ذاتاً بیارزش یا بدطینت نیست.
اقرار به ناتوانی به این معناست که تلاش یا تمرین یا خویشتنداری قرار است نحوه اثرگذاری مواد یا الکل روی مغز را تغییر دهد، در نتیجه این اولین قدم در مسیر طولانی بهبودی است. وقتی دو یا ده یا بیست سال هوشیار باشید، باز هم در مقابل الکل قدرتی نخواهید داشت. در واقع، هر کس به هر چیزی در زندگیاش اعتیاد پیدا کند، در مقابل آن ناتوان خواهد بود؛ به همین خاطر، اعتیاد یک بیماری مادام العمر و بهبودی فرایندی مادام العمر است.
قدم اول از برنامه دوازدهقدمی مربوط میشود به پذیرش چیزهایی که هست و چیزهایی که نیست. این مرحله دروازهای به سوی آزادی و نشاندهنده پیشرفت است. هرچه در طول این مرحله پیش میرویم از عدم آگاهی به سمت آگاهی از واقعیت این بیماری و امکان تغییر حرکت میکنیم. کمکم به این باور میرسیم که میتوانیم به شیوه متفاوتی زندگی کنیم.
در واقع، بیشتر معتادها و الکلیها وارد فرایند درمان نمیشوند، چرا که فکر میکنند واقعاً ناتوانند و زندگی آنها قابل کنترل نیست. گاهی حتی منکر این میشوند که مشکلی دارند. مثلاً میگویند: «صرفاً چند تا نوشیدنی است. اگر بخواهم میتوانم ترک کنم.» بعضی ممکن است اعتیادشان را ناچیز جلوه دهند یا آن را توجیه کنند: «میتوانست بدتر باشد. شما درک نمیکنید. اگر شما هم زندگی من را داشتید، حتماً مصرف میکردید.»
معمولاً مراجعانی که خواهان ترک اعتیاد خود هستند، به عنوان بخشی از فریند درمان، از قدم اول خود تراز میگیرند و فهرستی از ناتوانی و غیر قابل کنترل بودن جنبههای مختلف زندگیشان تهیه میکنند. این کار باعث میشود نسبت به آسیبی که این بیماری به زندگیشان زده است آگاهی پیدا کنند. وقتی آسیبها را روی کاغذ میآورید متوجه میشوید که کنترلی روی آن لحظات نداشتهاید.
عجز در قدم اول
قدم اول الکلیهای گمنام میگوید: ما پذیرفتیم که در مقابل الکل قدرتی نداشتیم و اختیار زندگیمان از دستمان خارج شده بود. معتادان گمنام کلمه «اعتیاد» را جایگزین «الکل» میکند.
اولین سؤالی که به ذهن میآید این است که چرا اولین قدم با اظهار عجز، ناتوانی و بی قدرتی آغاز میشود؟ بیقدرتی در اعتیاد چیست؟ ممکن است شما جواب دهید تا کسی قبول نکند که مشکل دارد، دنبال حلش نمیرود و معتاد ابتدا باید بپذیرد که معتاد است و آنگاه در صدد بهبودی برآید.
در کتابهای اِن اِی برای توجیه عجز چنین آمده است:
«وقتی ما به عجز و بیقدرتی خود در ادارهٔ زندگیمان اقرار کنیم، دریچهای را برای دریافت کمک از یک نیروی برتر به روی خود باز کردهایم.»
از این عبارات که از کتاب الکلی های گمنام اقتباس شده، به خوبی برمیآید که بیلویلسون به این دلیل اقرار به بیقدرتی را لازم میشمارد که زمینهٔ حضور نیروی برتر را در زندگی معتادان فراهم کند. وی گفته اگر نپذیریم که ناتوانیم هیچگاه اجازه نمیدهیم که پای نیروی برتر به زندگمان باز شود و هیچ گاه خود را نیازمند به نیروی برتر نخواهیم دید. اما اگر بگوییم هنوز قدرت داریم، در حقیقت مانع شدهایم که نیروی برتر را به کمک بطلبیم.
اهمیت دعای آرامش
دعای آرامش یکی از شعارهای اصلی بسیاری از انجمنهای بهبودی است. این دعا، پارادوکس ناتوانی و نقش سرسپردگی را به خوبی نشان میدهد.
«خداوندا آرامشی عطا کن بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم ، و شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم، و بینشی که تفاوت این دو را درک کنم.»
فهرست چیزهایی که نمیتوانم تغییر دهم زیاد است؛ اعمال دیگران، احساسات دیگران، واقعیت بیماری اعتیاد، گذشته و بسیاری چیزهای دیگر. فهرست چیزهایی که میتوانم تغییر دهم خیلی کوتاه است؛ نگرش خودم، اعمال خودم.
خوب به این کلمات فکر کنید. فارغ از اینکه مسیر شما به چه شکل پیش میرود، آرامش میتواند تغییر مثبتی ایجاد کند. معنای واقعی بیقدرتی این است که آنچه هست را بپذیرید و به آنچه میتواند باشد باور داشته باشید
سپهر آذری- مجله اعتیاد