اعتیاد به غذا چیست و راههای غلبه بر آن کدام است؟
نوع درمانی که برای اعتیاد به غذا پیشنهاد میشود با درمان پرخوری عصبی بسیار متفاوت است
به گزارش سیانان، بنابر یک نظرسنجی جدید، از هر هشت امریکایی بالای پنجاه سال، یک نفر رژیم غذایی سرشار از غذاهای فرآوریشده دارد که از پرخوریهای گاهبهگاه یا خوراکیهای نیمهشب بسیار فراتر رفته است.
اشلی گیرهارد، نویسنده اصلی پژوهشی که به تازگی در دانشگاه میشیگان انجام شد و یکی از پیشگامان در زمینه مطالعات اعتیاد به غذا گفت: «اعتیاد به غذا مشکلی نیست که تنها محدود به بزرگسالان مسنتر باشد. در گذشته، مطالعات اعتیاد به غذا بیشتر بر گروههای سنی بزرگسالان هجده تا بیست و پنج سال و بزرگسالان میانسال تا حدود پنجاه سالگی متمرکز بودند.»
او ادامه میدهد: «یافتههای مطالعات پیشین برای گروههای سنی پایینتر نیز مشابه بودند. طبق آن یافتهها چهارد درصد از بزرگسالان و دوازدهه درصد از کودکان، معیارهای لازم را برای تشخیص اعتیاد به غذا داشتند.»
کریستین کرکپاتریک، متخصص تغذیه از کلینیک کلیولند که در پژوهش مذکور حضور نداشت، گفت: «علائم این اختلال مشابه علائم معمول اعتیاد هستند. این علائم عبارت است از میل شدید، ناتوانی در کاهش مصرف غذاهای فرآوریشده (یا همان هلههوله) علیرغم تجربه پیامدهای منفی، علائم ترک و نداشتن کنترل بر میزان مصرف.»
افرادی که این مشکل را دارند ممکن است برای فرو نشاندن میل خود دست به کارهای ناگوار یا آسیبزا هم بزنند.
گیرهارد که دانشیار روانشناسی در دانشگاه میشیگان نیز هست، گفت: «این کار برای من بسیار باارزش است؛ چراکه وقتی با مردم حرف میزنم، آنها با من دردودل میکنند و میگویند میدانند این کار خودکشی است. میدانم که دیابت نوع دو دارم اما میل و کششی که به این غذا، به این دونات دارم آنقدر زیاد است که با وجود اینکه در خانه غذا هست، حاضرم چهل دقیقه رانندگی کنم تا به آن برسم و بعد هم با وجود اینکه ممکن است دچار شوک دیابتی بشوم، آنجا دهها دونات بخورم.»
گیرهارد گفت: «مجموعه تحقیقات در حوزه اعتیاد به غذا بهتازگی به اندازهای رسیده است که بتوان آن را برای اضافه شدن به کتاب راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM) پیشنهاد کرد.» او در حال حاضر روی پیشنهادی کار میکند که انتظار میرود ظرف یک سال ارائه کند.
کرکپاتریک گفت: «اگر نگاهی اجمالی به تحقیقاتی که تاکنون انجام شده است، بیندازید، به وضوح خواهید دید که هنوز به مطالعات و بررسیهای بیشتری نیاز است. اما اگر معیارهای این اختلال را با سایر انواع اعتیاد مثل اعتیاد به تنباکو و الکل مقایسه کنیم، همبستگیهای بسیار زیادی میبینیم.»
گیرهارد گفت: «چون اعتیاد به غذا در فهرست اختلالات کتاب DSM نیست، متخصصان سلامت نمیتوانند از این عنوان تشخیصی برای بیمارهایشان استفاده کنند. اما با تداوم تحقیقات در این زمینه، بعضی پزشکها و کارشناسهای تغذیه به وجود این مشکل و ضرورت توجه به آن اذعان کردهاند.»
گیرهارد اضافه کرد: «این اختلال جزو آموزشهای تشخیصی استاندارد ما نیست. اما کسانی که گزارش کردهاند به مواد غذایی فرآوریشده اعتیاد دارند، رنج میکشند و ما باید بتوانیم به آنها کمک کنیم.»
احتمالاً بیشتر کسانی که برای مشکل اعتیاد به غذا به دنبال درمان میروند، تشخیص اختلال پرخوری عصبی دریافت میکنند. آوینا در این باره گفت: «چون این تشخیص نزدیکترین عنوانی است که میتوانیم به این مشکل بدهیم و برای آن در پرونده بیماران کد تشخیصی بزنیم تا بتوانند به واسطه آن، درمان دریافت کند.» اما نوع درمانی که برای اعتیاد به غذا پیشنهاد میشود با درمان پرخوری عصبی بسیار متفاوت است؛ چون تمام کسانی که اعتیاد به غذا دارند، لزوماً پرخوری نمیکنند و عصبشناسی زیربنایی اعتیاد به غذا و اختلال پرخوری عصبی با یکدیگر مشابه نیست.
درباره اعتیاد به غذا در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
غذاهای فوق فرآوری شده اثرات خطرناک زیادی دارند
غذا رباینده مغز
متخصصان میگویند معیارهای اعتیاد به غذا بهخصوص برای غذاهای فرآوریشده و نه همه انواع غذاها مطرح هستند؛ دلیل آن هم نحوهای است که مغز به این نوع از غذاها پاسخ میدهد.
کرکپاتریک گفت: «آن چیزی که این غذاها را اعتیادآور میکند خود قند یا کربوهیدرات نیست؛ بلکه بیشتر نحوه استفاده از آنها در غذاهای فوق فرآوریشده است که دارای ترکیبات اضافی و مواد شیمیایی غیرطبیعی هستند.»
او اضافه کرد: «اثرگذاری این مواد از مسیر سیستم پاداش مغز عمل میکند. وقتی شما آن غذا را میخورید، دوپامین و سروتونین مغزتان بالا میرود و احساس خوبی پیدا میکنید. اما پس از مدتی که میزان این مواد شیمیایی کم میشود، احساس بدی پیدا میکنید و نیاز دارید بیشتر مصرف کنید.»
نیکل آوینا، دانشمند علوم اعصاب ساکن نیویورک که در زمینه تغذیه، رژیم و اعتیاد متخصص است، گفت: «تغییری که این مواد در عملکرد مغز ایجاد میکنند، مشابه همان تغییراتی است که در برابر اعتیاد به مورفین، نیکوتین و حتی الکل رخ میدهد.»
کرکپاتریک گفت: «غذاهای فوق فرآوریشده هفتاد درصد از غذاهای آماده یا بستهبندیشده در امریکا را تشکیل میدهند؛ و نزدیک به شصت درصد از کالری مصرفی امریکاییها شامل غذاهای فوق فرآوریشده است.»
گیرهارد ادامه داد: «بعضی افراد استدلال میکنند که این مواد نباید غذا نامیده شوند؛ چرا که اینها بسیار فرآوریشده، اصلاحشده و مصنوعی هستند و به دست انسان ساخته شدهاند. این مواد با سرعت بالا، حجمی غیرطبیعی از مواد غذایی پاداشدهنده مثل شکر و چربی را وارد مغز میکنند. در این وضعیت، مغز نمیداند چگونه باید این سطح از پاداش غذایی را مدیریت کند چرا که این مواد از چیزی که در طبیعت موجود است، بسیار فراتر هستند.»
زندگی با اعتیاد به غذا
تمام کسانی که غذاهای فرآوریشده مصرف میکنند، لزوماً به آن معتاد نمیشوند. متخصصان معتقدند چندین دلیل میتواند برای کسانی که دچار این اختلال میشوند، وجود داشته باشد.
کرکپاتریک گفت: «سیستم شیمیایی مغز فرد و همچنین سابقه خانوادگی او در زمینه اعتیاد به مواد یا رابطه ناسالم با مواد میتواند در این مسئله دخیل باشد. علاوه بر آن، کسانی که استرس زیادی دارند، افسرده یا مضطرب هستند و همچنین کسانی که با اثرات تروما دستوپنجه نرم میکنند ممکن است برای کنار آمدن با هیجانات منفی خود به سراغ این غذاها بروند.»
کرکپاتریک ادامه داد: «کسانی که دچار ناامنی غذایی هستند، بیشتر احتمال دارد غذاهای فرآوریشده مصرف کنند و این افراد، بهخصوص اگر به غذای دیگری دسترسی نداشته باشند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد به غذا هستند.»
گیرهارد گفت: «بعضی افراد در تمام طول روز با غذاهای فرآوریشده ریزهخواری میکنند و بعضی دیگر به یکباره حجم زیادی از این غذاها میخورند، بعد احساس کرختی و ناراحتی میکنند و بعد میگویند که دیگر هرگز آن کار را تکرار نمیکنند. بنابر پژوهشهای پیشین، مصرف بیش از حد غذاهای فرآوریشده، بهمرور زمان بر سلامت کلی آنها تأثیر منفی خواهد گذاشت؛ تأثیراتی مثل چاقی مفرط، سرطان، مرگ زودهنگام، بیماریهای قلبی–عروقی، دمانس و دیابت.»
گیرهارد گفت: «هنگامی که این افراد تلاش میکنند، میزان مصرف غذاهای فرآوریشده خود را کم کنند، ممکن است علائم ترکی چون تحریکپذیری، بیقراری یا کمبود انرژی را تجربه کنند. همچنین این افراد گزارش کردهاند که بهمرور زمان به میزان بیشتری از این غذاها احتیاج دارند تا احساس لذت سابق را تجربه کنند.»
گیرهارد ادامه داد: «اعتیاد به غذا و تلاشهای ناموفق برای تغییر شرایط میتواند میزان قابلتوجهی احساس گناه، شرم، یأس و ناکامی ایجاد کند.»
تنهایی و انزوای اجتماعی هم ممکن است بر ایجاد اعتیاد به غذا نقش داشته باشند و هم از پیامدهای تأثیرگذار بر آن باشند.
در پژوهش دانشگاه میشیگان، اعتیاد به غذاهای فراوریشده در پنجاه و یک درصد از زنان شرکتکننده و بیست و شش درصد از مردان شرکتکننده مشاهده شد. شرکتکنندهها گزارش کردند که غالباً احساس جدایی و انزوا از دیگران میکنند؛ در مقابل آن، هشت درصد از زنان و چهار درصد از مردان گزارش کردند که بهندرت احساس انزوا میکنند.
اعتیاد به غذا از لحاظ مالی نیز چالشبرانگیز است. وسوسه غذا خوردن در همهجا وجود دارد؛ مثلا ممکن است یکی از همکارها در محل کار دونات تعارف کند یا فرد در مهمانیها، پمپ بنزین و فروشگاه مواد غذایی وسوسه شود که غذای فرآوریشده بخرد.
گیرهارد گفت: «خیلی وقتها فرد به دلیل استرسی که در طول روز تجربه کرده است و همچنین تقلای مداوم برای مقاومت در برابر غذا، در پایان روز تسلیم میشود و دست به پرخوری میزند و اینگونه چرخه معیوب ادامه پیدا میکند.»
موضوعی بحثبرانگیز میان پژوهشگران
هنوز نظرات متناقضی در رابطه با اینکه آیا اعتیاد به غذا یک اختلال واقعی است یا خیر، وجود دارد. کرکپاتریک گفت: «بعضی پژوهشگرها این پرسش را مطرح میکنند که مرز میان هرازگاهی پرخوری کردن غذاهای فرآوریشده با از دست دادن کنترل در مصرف این غذاها کجاست؟»
گیرهارد گفت: «در حال حاضر هنوز بر سر این موضوع توافقی وجود ندارد. تنها جایی که یک توافق نظر نسبی وجود دارد آنجاست که وقتی به نحوه مصرف مواد غذایی فرآوریشده نگاه میکنیم، همگی میتوانیم علائم اعتیاد را ببینیم.»
گیرهارد ادامه داد: «در گذشته با وجود آنکه صدها هزار نفر به دلیل مصرف تنباکو در حال مرگ بودند، بحث و مجادله بر سر اعتیادآور بودن این ماده دهها سال به طول انجامید. یکی از بحثهایی که مطرح میشد این بود که اعتیاد به تنباکو مانند سایر انواع اعتیاد نبود. تنباکو قانونی است، با مصرف آن نئشه نمیشوید و در حین مصرف میتوانید رانندگی کنید.»
او اضافه کرد: «بحثی که در حال حاضر مطرح است بیشتر بر نقش غذا و اینکه آیا حقیقتاً ماده اعتیادآوری است یا خیر، متمرکز است.»
«ما الان در وضعیت مشابهی قرار داریم. غذاهای فرآوریشده الگو و نگرش ما را تغییر دادهاند. به طوری که دیگران ممکن است بگویند خب ما به غذا احتیاج داریم. در جواب آنها باید گفت بله ما به غذا احتیاج داریم، اما نه به این غذاهای فرآوریشده بسیار مصنوعی که شدیداً پاداشدهنده هستند و به تازگی وارد رژیم غذایی انسان شدهاند.»
تغییر رابطه خود با غذا
کرکپاتریک گفت: «اینکه بتوانیم به صورت مؤثر و گسترده اعتیاد به غذا را مهار کنیم، به ترکیبی از انتخابهای شخصی خودمان و تغییر سیاستهای غذایی احتیاج دارد.»
گیرهارد گفت: «چون ما هنوز درگیر مجادله درباره ماهیت وجود این اختلال هستیم، در پرورش مدلهای درمانی برای آن بسیار عقب ماندهایم. به همین دلیل متأسفانه امروز ما دانش و اطلاعات کافی را برای ارائه بهترین درمان این اختلال در دست نداریم.»
متخصصان معتقدند هرچند اعتیاد به غذا در ظاهر مرتبط با رژیم غذایی افراد است، اما کار کردن با یک درمانگر برای فهم اینکه چگونه فرد به آن مرحله رسیده است و چگونه میتواند از آن وضعیت برگردد، بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر آن، یک درمانگر میتواند به شما کمک کند راههای سالمتری برای مقابله با استرسهای خود یاد بگیرید؛ مثل ژورنال نوشتن یا پیادهروی. کرکپاتریک گفت: «در هر حال، درمانگر باید با یک متخصص تغذیه همکاری کند.»
او ادامه داد: «افرادی که روی هم رفته، عادتهای رفتاری نسبتاً سالمی دارند، کمتر احتمال دارد در مصرف غذاهای فرآوریشده از کنترل خارج شوند. اینها افرادی هستند که به فرض مثال رژیم غذایی مدیترانهای دارند، برای خود غذای خانگی میپزند، مقداری زیادی سبزیجات مصرف میکنند و بیشتر اوقات روز خود را به این شکل میگذرانند.»
آوینا گفت: «اگر با مشکل اعتیاد به غذا دستوپنجه نرم میکنید، قابل درک است که مسیر بهبودی شما دشوار باشد؛ چرا که در امریکا، سیستم غذایی اساساً رابطه ما با غذا را ناسالم کرده است. اما بدانید که همیشه میتوان کمک گرفت و رابطه سالمی با غذا برقرار کرد.»
https://edition.cnn.com/2023/06/15/health/food-addiction-help-symptoms-wellness/index.html