آیا اتکا به خود در بهبودی امکانپذیر است؟
مثالهایی درباره اتکا به خود در بهبودی
بسیاری از معتادان و الکلیها مایلند در فرایند بهبودی به اراده و عزم راسخ خودشان از اعتیاد جان سالم به در ببرند. اما همان توانایی و تلاش برای بقا، تنها به خدمت اعتیادشان درمیآید. معتادان و الکلیها در صورتی پاک و هوشیار باقی میمانند که این حقیقت را بپذیرند که اگرچه [برای ترک] مصمم هستند، مبتلا به یک بیماریاند.
افرادی که فرایند بهبودی را با موفقیت پشت سر میگذارند و از وابستگی به مواد شیمیایی رها و آزاد میشوند، بهسرعت متوجه میشوند بهبودی تنها با کمک و حمایت افرادی که پیش از این اعتیادشان را با موفقیت ترک کردهاند، ممکن خواهد بود. متأسفانه اکتفا به اراده شخصی، به معتادان و الکلیها کمک نمیکند سوءمصرف مواد را کنار بگذارند.
غلبه بر اعتیاد به استقامت و توانایی ذهنی نیاز دارد
معتادان و الکلیها با اتکا به خود میخواهند به «روش» خودشان عمل کنند. اما گویا «روش» الکلی و معتاد در نهایت منجر به بهبودی نمیشود؛ مقصد این راه تنها مصرف دوباره و دوباره است. بسیاری از افراد در مراحل ابتدایی بهبودی نیت خیر دارند و امیدوارند بتوانند پاک و هوشیار بمانند. این تمایل قطعاً برای هر کسی که آرزو دارد از شر اعتیاد خلاص شود، لازم و ضروری است. اما با تمایل به گوش کردن و اجرای آنچه برنامه بهبودی از تو میخواهد، حتی آن زمان که پذیرش یا درکش دشوار است، رشد عاطفی و ذهنی لازم برای بهبودی در مسیر رسیدن به آرامشِ کامل اتفاق خواهد افتاد.
شما باید اتکا به خود را بشناسید، وگرنه لغزش میکنید
درک معنای واقعی اتکا به خود، وقتی پای بهبودی از اعتیاد به میان میآید، میتواند کمی گیجکننده باشد. افرادی که میخواهند هوشیار شوند، در واقع قدم به فرایند بهبودی گذاشتهاند. اما اگر تصمیم بگیرند برای پیشبرد این مسیر تنها به خودشان اتکا کنند، پایشان بالاخره یکجای کار میلغزد و دوباره به دنبال ساقی و مصرف خواهند بود. بیایید به دو نفر با شخصیتهای متفاوت که برای بهبودی به اراده و تصمیم خودشان اکتفا کردند و در میانه راه لغزش کردند، نگاهی بیندازیم. اول قصهی زنی به نام باربارا را میشنویم.
باربارا برای اعتیادش به مشروب و قرصهای مسکن به مرکز ترک اعتیاد استاندارد رفت و در برنامهای نود روزه شرکت کرد. او قبلاً سه بار به خاطر اعتیادش دستگیر شده و کارش را از دست داده بود. او بالاخره به ته خط رسیده و تصمیم گرفته بود مصرف مشروب الکلی و مواد مخدر را خاتمه دهد. باربارا به بهبودیاش متعهد بود. بعد از درمان در کمپ معتبر ترک اعتیاد، یک راهنما پیدا کرد و در جلسات مربوط به الکلیها و معتادان گمنام شرکت کرد. یک روز داشت به خانه برمیگشت که در حال رانندگی به یکباره احساس کرد دلش میخواهد مشروب بخورد. به خانه که رسید، مشروب نخورد و تصمیم گرفت فیلمی تماشا کند تا ذهنش را از احساساتش منحرف کند. اما ذهنش همچنان درگیر مشروب بود و باربارا درباره این افکار با راهنمایش صحبت نکرد؛ فکر کرد این باعث میشود راهنمایش فکر کند او به کمک احتیاج دارد.
یک هفته بعد از این افکار، باربارا لغزش کرد. آن لحظهای که باربارا به خودش اتکا کرد و کنترل امور را به دست خودش گرفت، همان لحظهای بود که فکر کرد میتواند افکارش نسبت به مشروب را خودش به تنهایی کنترل کند. اگر همان روز و لحظهای که داشت به مشروب فکر میکرد، برای حل این مشکل به خودش اتکا نمیکرد، حتماً با راهنمایش تماس میگرفت. در عوض، مسیر سخت را انتخاب کرد که همانا مسیر «من خودم درستش میکنم» بود. هیچ الکلی یا معتادی که پاک و هوشیار میشود، نمیتواند بدون کمک و اتکا به دیگران در فرایند بهبودی بماند.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
عمق لکه ننگ اعتیاد بر پیشانی معتاد
آیا همه با یک روش میتوانند اعتیاد را ترک کنند؟
مثالهایی درباره اراده شخصی و اتکا به خود در بهبودی
مثال دیگری از اتکا به نفس در فرایند بهبودی و اینکه چارهساز نیست، درباره رامون است. رامون شش ماه به یک مرکز ترک اعتیاد سرپایی رفت. او پیش از این هم ترک کرده بود اما فقط ده ماه توانسته بود پاک و هوشیار بماند. رامون هم مثل باربارا برنامهاش را به پایان رسانده بود و در مرحله کار با راهنما بود و در جلسات شرکت میکرد. او در طول هفته از ساعت نه تا پنج هم کار میکرد. یک روز از محل کار با رامون تماس گرفتند تا بگویند عملکردش تحت بررسی است. رامون دچار اضطراب شد و این ترس سراسر وجودش را فرا گرفت که میخواهند اخراجش کنند. بنابراین با راهنمایش تماس گرفت و به یک جلسه رفت. اما بعد از جلسه هنوز نمیتوانست به آنچه گمان میکرد ممکن است برایش اتفاق بیفتد، فکر نکند.
رامون تمام شب بیدار ماند و تمام موقعیتهای مختلفی را که ممکن بود در محل کار پیش بیاید، بارها و بارها در ذهنش بالا و پایین کرد. راهنمایش به او گفته بود اگر نمیتواند جلو فکر کردن و نگرانیاش بابت کار را بگیرد، برود سراغ یک معتاد دیگر و به او پیشنهاد کمک بدهد. رامون این کار را نکرد و با خودش فکر کرد که میتواند خودش راهی برای حل معمای مربوط به کارش پیدا کند.
روز بعد رامون به اندازهای مضطرب بود که با محل کارش تماس گرفت و بهشان اطلاع داد که میخواهد استعفا بدهد. آنها دلیل استعفایش را متوجه نمیشدند و رامون تنها توانست توضیح دهد که در حال حاضر زیر فشار است. خوشبختانه، رامون لغزش نکرد. اما بعدش آنقدر تا مدتها نگرانیهایش را در ذهنش برای خودش بزرگ کرد که شغل خود را از دست داد. راهنمای رامون از او پرسید که چرا به معتادی دیگر پیشنهاد کمک نداد. رامون گفت نمیفهمید این کار چطور میتواند به موقعیت او در محل کار کمک کند.
آنچه رامون متوجهش نبود، این بود که اتکا به خود، خودش را به شکل زندان ذهنی نشان داده بود. او در ذهن خودش گیر افتاده بود و تنها نگران خودش بود. اگر یک دقیقه این افکار را متوقف میکرد و سعی میکرد به جایش به دیگری کمک کند، ذهنش از عذاب افکاری که نسبت به کارش داشت، رها میشد و به آرامش میرسید.
ایده اتکا به خود شاید نیروبخش و قدرتمند به نظر بیاید. اما ذهن و احساسات معتادان و الکلیهای در حال بهبودی اغلب به درستی موقعیتها را مدیریت نمیکند. برای رها شدن از این اتکا به «خود» در مدیریت بهبودی، تمام معتادان و الکلیها باید در جلسات شرکت کنند، راهنما اختیار کنند و برنامه دوازدهقدمی را تمرین کنند یا به یک برنامه مشاوره اعتیاد مراجعه کنند.
از همه مهمتر اینکه، عمل به توصیه و پیشنهادات اعضای باتجربه در فرایند بهبودی بسیار مهم است. معتادی که تازه قدم در مسیر بهبودی گذاشته است، با پیروی از مسیر و عملکرد الکلیها و معتادانی که پیش از او در رسیدن به بهبودی موفق شدهاند، شخصیتِ به خود متکیِ سابقش را رها میکند و کمکم با نسخهای جدید از خودش که هوشیار، متواضع است و ذهنی آرام و میل به تغییر دارد، آشنا میشود.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد
https://www.recreatelifecounseling.com/self-reliance-recovery-possible/