میل جنسی من مهارنشدنی است، چه باید بکنم؟
هر شکلی از رفتار وسواسگونه میتواند درمان شود
«من یک معتاد جنسی هستم، میل جنسی من مهارنشدنی است! از عشق و عاشقی متنفرم و فقط دلم میخواهد تمام مدت در حال رابطه جنسی باشم.»
این را یکی از مخاطبان وبسایت دیلی استار Daily Star میگوید که از جین اوگورمن (کارشناس مسائل جنسی) برای مشکل خود کمک خواسته است. او به روابط جنسی معتاد است و نمیداند که باید با این میل جنسی مهارنشدنی چه کند.
سکس تمام فکر و ذکر اوست و اهمیت چندانی به دوستانش یا پیدا کردن عشق در زندگی نمیدهد.
«تمام دوستدخترهای سابقم میگفتند من به رابطه جنسی معتاد هستم. یک بار یکی از آنها در حالی که من را ترک میکرد گفت که من تنها به یک چیز اهمیت میدهم و باعث شدهام او احساس کند فقط یک شئ است. او گفت که من هیچ حرف جالبی برای گفتن ندارم، هیچ درکی از شوخطبعی ندارم و تمایل به هیچچیز یا هیچکس ندارم، تنها چیزی که دارم یک میل جنسی مهارنشدنی است. حرفهای آن روز او من را ناراحت کرد.
با این میل جنسی مهارنشدنی چکار کنم؟
چه کاری از دستم برمیآید؟ حقیقت این است که او درست میگفت. من معتاد به سکس هستم. رابطه جنسی تمام فکر و ذکر من است.
من علاقهای به ورزش یا حرفه خاصی ندارم. تمایلی به وقت گذراندن با دوستانم ندارم. تنها به این دلیل کار میکنم که پول دربیاورم و حواس گرگ درونم را برای مدتی پرت کنم. میتوانم زنها را به خودم جذب کنم اما آنها هم بعد از اینکه میفهمند چقدر سطحی هستم، مدت زیادی با من نمیمانند. در حال حاضر با یک دختر فوقالعاده آشنا شدهام که میگوید من بانمکم. الان چند هفته است که با هم هستیم و تمام این مدت فقط در اتاقخواب بودیم. میل جنسی من مهارنشدنی است. او فکر میکند که دلیل این میزان رابطه جنسی این است که در فاز ماه عسل رابطه هستیم و بهزودی اشتیاقمان فروکش میکند. اما این شرایط برای من نرمال است؛ چرا که هر چقدر هم سکس داشته باشم خسته نمیشوم و هیچوقت برایم کافی نیست.
او بهتازگی پیشنهاد کرده است که به رستورانهای مختلف برویم و زیر نور شمع شام بخوریم یا لب ساحل پیادهروی کنیم و لحظات رمانتیکی برای خودمان رقم بزنیم؛ اما من نمیتوانم این اداهای لوس را تحمل کنم، به نظرم وقت تلف کردن است.
علاوه بر اینها او از من پرسید که آیا میتواند با خانوادهام ملاقات کند اما من به هیچ وجه نمیتوانم چنین ریسکی کنم. خوب میدانم که پدر و مادر و برادرانم به محض ملاقات با او شروع میکنند به تعریف کردن تاریخچه طویل روابط جنسی و معشوقههایی که طی سالها داشتهام. خانوادهام میداند من معتاد به سکس هستم.
خودم نمیخواهم این گونه باشم، اما وقتی چنین آتش دیوانهواری در درونم زبانه میکشد، چه کاری از دستم برمیآید؟
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
اعتیاد به سکس شاید ریشه در ترس از صمیمیت داشته باشد
اعتیاد پورنوگرافی؛ علل، علائم و عوارض
پاسخ کارشناس مسائل جنسی (جین اوگورمن)
هر شکلی از رفتار وسواسگونه میتواند درمان شود.
حتماً اول با پزشک عمومیات صحبت کن. تو باید برای او توضیح دهی که چگونه اعتیادت به رابطه جنسی در حال از هم پاشیدن زندگیات است. درباره کمکهای حرفهای مختلفی که برای مشکلت وجود دارد، تحقیق کن. به وبسایت معتادان جنسی گمنام سری بزن. این یک گروه حمایتی است؛ تنها شرط عضویت در آن گروه این است که اراده کنی و تصمیم بگیری این رویه را تغییر دهی.
حالا در رابطه با دوستدخترت: آیا تا به حال به او گفتهای که در سرت چه میگذرد؟ از نظر من باید بگویی. تو نمیتوانی رابطهات را بر پایه یک دروغ پیش ببری. او باید بداند که با چه چیزی مواجه است.
یک زمان مناسب را انتخاب کن و به او بگو که فکر میکنی به رابطه جنسی معتاد باشی اما در تلاش هستی که برای مشکلت کمک حرفهای بگیری.
این ریسک وجود دارد که او بترسد و تو را ترک کند اما از نظر من او سزاوار دانستن حقیقت است.
پیشنهاد میکنم که ابتدا به تنهایی پدر و مادرت را ملاقات کنی و شرایطت را برای آنها توضیح دهی. به آنها تأکید کن که این دختر برای تو بسیار مهم است و واقعاً نمیخواهی رابطهتان خراب شود. از آنها خواهش کن که از گذشته کنایهای نزنند و تو یا دوستدخترت را شرمنده نکنند. بعد پیش برادرانت برو، یکی یکی با آنها هم صادقانه درباره مشکلت صحبت کن و شرایط را در میان بگذار. با این کار تمام مسائل روشن میشود و دیگر چیزی برای پنهان کردن نداری. این گونه میتوانی در مسیرت پیش بروی و درمانی را که به آن نیاز داری دریافت کنی.
https://www.dailystar.co.uk/just-jane/im-rampant-sex-addict-hate-30057990
بیشتر بخوانید