اهمیت مدت زمان درمان در کمپ ترک اعتیاد
رسیدگی به عوامل روانی- اجتماعی
مدت زمان کمپ ترک اعتیاد به عنوان یک عامل مهم در فرآیند بهبودی و بازسازی افراد مورد توجه قرار میگیرد. دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهد چرا طول اقامت در مراکز درمانی اهمیت دارد.
تحقیقات نشان داده که طول اقامت شخص معتاد درکمپ ترک اعتیاد، یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده موفقیت در درمان اختلال مصرف مواد (substance use disorder) است. دادهها ثابت کردهاند که هر چه بیشتر بتوانیم بیماران را درگیر نگه داریم، پیشبینی روند درمانی آنها در درازمدت بهتر خواهد بود. این مقاله را درمانگری از یک مرکز ترک اعتیاد معتبر بر اساس تجربیات خود نوشته است.
متأسفانه مدت زمان کمپ ترک اعتیاد، یکی از سختترین موانعی است که درمانگران بیماران اعتیاد باید بر آن غلبه کنند. بین مشکلات ترک و تمایل شدید به مصرف مواد که عواقب بیماری اعتیاد است، تعداد زیادی از بیماران با وجود مراجعه به مراکز درمانی روند درمان را تا انتها پی نمیگیرند و آن را رها میکنند. در واقع، تحقیقات نشان میدهد تعداد بیمارانی که با وجود توصیههای پزشکی انجمن پزشکی امریکا، درمان را ترک کردهاند، به طور قابلتوجهی در چند سال گذشته افزایش یافته است، از ده تا پانزده درصد در سال ۲۰۱۷ به بیست و سه درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است.
طول اقامت در مراکز درمان اعتیاد
اگر خوششانس باشیم، میتوانیم این بیماران {معتادان} را قبل از وقوع فاجعه به روند درمان برگردانیم. با توجه به آمارهایی که وجود دارد، بیش از سی و پنج درصد از بیمارانی که مراکز مراقبتهای بهداشتی انجمن پزشکی امریکا را ترک میکنند در عرض سی روز بازمیگردند و شانزده درصد مجدداً بستری میشوند. متأسفانه، بسیاریشان هم باز نمیگردند. واضح است که برای آنها خیلی بهتر است مدت زمان کمپ ترک اعتیاد را کمی بیشتر کنند و همان اولین بار در این مراکز بمانند.
آشنایی با مراحل ترک در مرکز ترک اعتیاد
گفته میشود بیشتر بیمارانی که مراکز درمان اعتیاد را ترک میکنند، جوان، مرد و محلی هستند و در معرض خطر بیشتری قرار دارند. با این حال، دادهها چیز دیگری را نشان میدهد. در واقع، آمار اگر اصلاً ارتباطی با جمعیتشناسی داشته باشد، این ارتباط بسیار ناچیز است. در عوض، سه متغیر اصلی که با ترک روند درمانی از سوی بیماران مرتبط هستند، روانی اجتماعی هستند. درمانگران میتوانند از روشهای زیر به بیماران کمک کنند تا بر موانعی که بر سر راه درمانشان وجود دارد، غلبه کنند.
افزایش مدت زمان کمپ ترک اعتیاد فرصت بیشتری برای آموزش مهارتهای زندگی به افراد فراهم میکند. این مهارتها شامل مدیریت استرس، حل مسائل، ارتباطات بین فردی، و مهارتهای اجتماعی میشوند که در ارتقاء زندگی بدون اعتیاد اهمیت دارند.
شرایط زندگی معتاد
بسیاری از بیماران بر این باورند که شرایط زندگی آنها ادامه درمان را برای آنها غیرممکن میکند. به عنوان مثال، من یک بیمار با همسر و سه فرزند داشتم که شرکت آب و برق نزدیک بود خدمات خود را به خانه آنها به دلیل عدم پرداخت قطع کند. بیمار به شدت احساس میکرد که همسرش نمیتواند بدون او در حالی که او در مرکز بازپروری در حال ترک است، کار کند. اما آیا این درست است؟ یا اینکه صرفاً برداشت اوست؟ آیا شخص دیگری در خانواده میتواند در زمانی که او تحت درمان قرار میگیرد، به آنها کمک کند؟
در چنین شرایطی، درمانگر باید به بیمار کند تا تشخیص دهد که آیا این شرایطی که توصیف میکند، حقیقت دارد یا نه، اگر حقیقت ندارد، باید به او کمک کند تا واقعیت را مبتنی بر شواهد بیشتری ببینند. البته، شرایط زندگی نیز میتواند به وضعیت اختلال مصرف مواد دامن بزند. مشکلات خانوادگی، آسیبهای روحی، هموابستگی و مسائل مربوط به سلامت روان همگی میتوانند در بستری که به اختلال مصرف مواد دامن میزند، نقش داشته باشند. گاهی اوقات جدا شدن از آن شرایط میتواند بهترین اقدام باشد.
به همین دلیل انجام ارزیابیهای زیستروانی–اجتماعی پس از مصرف برای درک این شرایط ضروری است. باید با مطرح کردن سؤالاتی درباره پویایی اجتماعی و خانوادگی بیماران و آنچه آنها را به سمت درمان سوق داده است، شروع کرد. این ارزیابی میتواند به «دلیل» مصرف مواد و تمایل آنها به درمان کمک کند. رواندرمانی میانفردی شناختی میتواند به بیماران کمک کند تا دیدگاهشان را درباره شرایط خود بازنگری کنند، به آنها کمک کند ببینند که چگونه خودشان ممکن است به اختلال مصرف مواد دامن بزنند، و در نهایت، چگونه تکمیل درمان میتواند به آنها کمک کند تا مصرف را متوقف کنند و مهارتهای مقابلهای را برای مواجهه با شرایط دشوار آینده در اختیارشان بگذارند.
ایجاد انگیزه برای افزایش مدت حضور افراد معتاد در کمپ
انگیزه درونی برای درمان موفقیتآمیز ضروری است. به ندرت انگیزه بیرونی مؤثر خواهد بود، از جمله اولتیماتوم دادن به مصرفکننده یا تهدید به حبس، از دست دادن شغل یا طلاق. بیماران باید بیاموزند که هوشیاری را، اینکه چه احساسی برایشان به ارمغان خواهد آورد و چه معنایی برای آیندهشان خواهد داشت، تجسم کنند. آنها باید در وهله اول هوشیاری را بخواهند و آن را یک امکان واقعی ببینند.
وقتی محرکهای بیرونی نیروی محرکه پیگیری درمان هستند، استفاده از مصاحبه انگیزشی میتواند به بیماران کمک کند تا «دلیل» خود را تغییر دهند. این تکنیک به بیماران کمک میکند تا چیزهایی را که به آنها اهمیت میدهند و اهداف آینده خود را با هوشیاری مرتبط کنند و اعتماد به نفس خود را برای باور به رسیدن به این اهداف تقویت کنند.
من یک بیمار داشتم، مرد جوانی که چندین بار به مرکز درمانی رفت و آمد کرده بود. مادر و برادرانش او را مجبور میکردند که بیاید، و او به صراحت گفت که فقط برای سمزدایی به اینجا آمده است، گروهدرمانی نمیخواهد، و طبیعی است که بلافاصله به مصرف برمیگشت. در آخرین دفعه پذیرش او، ما درباره اهمیت گروه درمانی با او حرف زدیم و به او کمک کردیم تا درک بهتری از بیماری خود و آنچه بهبودی در واقع میتواند ورای سمزدایی برای او انجام دهد، پیدا کند. این بار، حرفهایمان اثر کرد. او به جای اینکه مجبور به درمان شود، خودش خواست بیشتر بماند، هر صبح درمان سرپایی شدید انجام داد و هر روز بعدازظهر به کار در مغازه خودروسازی خانوادهاش میرفت. این تصمیم تازه تفاوت زیادی در پیشبینی روند درمانی او ایجاد کرد.
با افزایش مدت زمان بستری معتاد در کمپ ترک اعتیاد، تیم درمانی میتواند به صورت فعّالتر و مداومتر درمان فرد را پیگیری کند. این امکان را فراهم میکند که مشکلات جدید ظاهر شده را به سرعت شناسایی کرده و واکنش مناسب را اعمال کند.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
روانکاوی، قطعه گمشده درمان اعتیاد
چگونه با محرکهای احساسی مقابله کنیم؟
ویژهگیهای یک کمپ ترک اعتیاد استاندارد
بیمار در روند درمان چه انتظاراتی باید داشته باشد؟
بیمارانی که آمادگی پذیرش تأثیر منفی مواد بر زندگی خود را ندارند، بیشتر در معرض خطر خروج از روند درمانی هستند. آنها شاید باور داشته باشند که مصرف مواد خود را تحت کنترل دارند یا میتوانند به تنهایی آن را تحت کنترل داشته باشند. برای جلوگیری از ترک روند درمانی، آنها باید ابتدا مشکلاتی را که بیماری درماننشده آنها در روابط، وضعیت مالی و سلامت و ایمنی شخصیشان ایجاد کرده است، بشناسند و درک کنند که غلبه بر اعتیاد به تنهایی تقریباً غیرممکن است.
به همان اندازه که ما در آموزش عموم مردم مبنی بر اینکه اعتیاد یک بیماری است، پیشرفت داشتهایم، تعداد شگفت انگیزی از بیمارانی که به اختلال مصرف مواد دچارند، هنوز آن را یک بیماری نمیبینند. به عنوان بخشی از این فرایند، ما باید به آنها کمک کنیم که اختلال مصرف مواد را به عنوان یک بیماری مزمن ببینند که همچون دیابت یا سرطان باید در درازمدت با تغییر سبک زندگی مدیریت شوند. هدف از درمان این است که آن بیماری را در مرحله بهبودی قرار دهیم و مهارتهایی را به آنها آموزش دهیم که آن را در همین مرحله نگه دارند.
کمک به بیماران که بدانند در روند درمان چه انتظاراتی باید داشته باشد، یک عامل کلیدی در ایجاد آمادگی و اجتناب از درمان است. طبیعتاً چند روز اول درمان سخت است. بیماران اغلب تا چند روز پس از پذیرش هنوز تحت تأثیر مواد هستند، که باعث می شود بیشتر بخواهند از درمان فرار کنند، چرا که مواد در قضاوت آنها خدشه ایجاد میکند. درمانگران باید تأثیری را که مواد بر مغزشان میگذارد و اینکه چرا تمایل به ترک مرکز درمانی احتمالاً واقعی نیست، برایشان توضیح دهند؛ باید برایشان بگویند که این در واقع مواد است که دارد این تصمیمات را برایشان میگیرد.
درمانگران باید چالشهای فیزیکی سمزدایی و ترک مواد را برای بیماران توضیح دهند. این ناراحتی، به ویژه زمانی که بیماران آمادگیاش را ندارند، وقتی بیماران میدانند که میتوانند مرکز درمانی را ترک کنند، دوباره مصرف کنند و حالشان بلافاصله «بهتر» شود، میتواند محرکی بزرگ در ترک روند درمانی باشد. به کارگیری روش درمان با کمک دارو (MAT)، بهویژه برای اختلال مصرف الکل و مواد افیونی (مانند قرصهای اپیوئیدی)، میتواند به طور قابل ملاحظهای احتمال ترک روند درمان در مراکز درمانی را کاهش دهد.
دانستن اینکه این متغیرهای روانی– اجتماعی مهمترین عوامل در ترک روند درمان اعتیاد در مراکز درمانی هستند به این معنی است که ما به عنوان درمانگران واقعاً میتوانیم به بیماران کمک کنیم تا بر این موانع غلبه کنند. بدیهی است که ما نمیتوانیم سن، جنسیت یا هر جمعیت آماری دیگری را تغییر دهیم، اما میتوانیم – از طریق درمان هدفمند – به آنها کمک کنیم طرز تفکر خود را درباره بیماری اعتیاد تغییر دهند تا از طریق درمان جامع و اقدامات هدفمند بهترین شانس موفقیت را به آنها بدهیم.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد