توصیههای ساده و کاربردی یک روانشناس برای غلبه بر اعتیاد به خرید
کم بخرید اما باکیفیت بخرید
زندگی در عصر مصرفگرایی این قابلیت را دارد که از همه ما یک معتاد بسازد. تمرکز بیش از اندازه بر مصرف و مصرفگرایی، تمام آنچه پیرامونمان ما را به مصرف کردن تشویق میکند، باعث میشود ما در مصرف افراط کنیم. حالا این مصرف میتواند شامل چیز شود، یا غذا یا حتی انسان. مصرف افراطی مساوی است با وابستگی و وابستگی با خود اعتیاد میآورد. اعتیاد رفتاری یکی از انواع اعتیاد است (البته اگر از اساس اعتیاد را یک جور رفتار بدانیم همه اعتیادها در واقع اعتیاد رفتاری به حساب میآیند یا دستکم اعتیاد در رفتار) که شامل اعتیاد به گوشیهای هوشمند، اعتیاد به رابطه جنسی، اعتیاد به غذا، اعتیاد به خرید و امثالهم میشود. همه اینها البته نیازهای بدوی و طبیعی انسان و انسان مدرن است اما تمرکز بیش از اندازه بر این نیازها معضل درست میکند و آسیبزا میشود.
با توجه به تبلیغات زیادی که همهروزه با آن مواجهیم، خرید کردن یکی از آن نیازهایی است که از مرحله نیاز فراتر رفته و تبدیل به عادت شده و در برخی موارد، عادت افراطی خارج از کنترل معتادگونه. بهخصوص برای افرادی که کار دیگری جز خرید کردن ندارند، خرید یک وابستگی و در نهایت خطری جدی است؛ خطری که میتواند آسیبهای زیادی به منابع اقتصادی و بهطبع وجوه دیگر زندگی افراد وارد کند. این مقاله را یک روانشناس برای وبسایت فوربز نوشته است. او مقاله را این چنین آغاز میکند که بسیاری از مراجعانش به سراغش میآیند تا بدانند چقدر زمان و پول صرف خرید کردن اعتیاد محسوب میشود. آنها پرسشهایی را مثل «آیا من به خرید معتادم؟»، «چرا برای اینکه احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم دائم نیاز دارم چیزی بخرم؟»، «چرا همیشه احساس میکنم بیشتر از آنچه دارم نیاز دارم؟» و … مطرح میکنند.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
جنون خرید یا اعتیاد به خرید؛ آشنایی با گرانترین اعتیاد دنیا
شناخت انواع گوناگون اعتیاد، از اعتیاد به مواد تا اعتیاد رفتاری
غلبه بر اعتیاد خرید
پاسخ به تمام این پرسشها واضح و قطعی نیست. معمولاً مدت زمان زیادی طول میکشد تا رواندرمانی بتواند ریشه این مسائل را پیدا کند. با این حال، یک راه سریع برای فهمیدن اینکه آیا مبتلا به اعتیاد به خرید هستید یا نه وجود دارد. اینکه ببینید آیا این گزارهها دربارهتان صدق میکند یا خیر.
با یک احساس اضطرار خرید میکنید.
خرید میکنید تا احساس پوچی را در خودتان تعدیل کنید.
بهرغم عواقب منفی، خرید میکنید.
پنهانی خرید میکنید تا دیگران قضاوتتان نکنند.
اگر نتوانید خرید کنید احساس شرمساری یا عذاب وجدان میکنید.
اگر این گزارهها دربارهتان صدق میکنید، بدانید که تنها نیستند. نتایج یک فراپژوهش در سال 2015 نشان داد که دستکم پنج درصد امریکاییها از روی احساس اضطرار خرید میکنند؛ یعنی خرید کردن از کنترلشان خارج است.
با وجود تبلیغات در شبکههای اجتماعی، آگهیهای تبلیغاتی هدفمند و همینطور فرهنگ متأثر از اینفلوئنسرها که امروز افراد بیشتری را به خرید بیشتر برای رقابت و چشم و همچشمی تحریک میکنند، احتمال افزایش این درصد زیاد است.
اما اوضاع میتواند چنین نباشد. یعنی برای آنها که آنقدر به سلامت روح و روان خود اهمیت میدهند یا آنقدر خودآگاه هستند که نگاهی به رفتار خود بیندازند و آن را زیر ذرهبین قرار دهند و بخواهند خود را درمان کنند، یا آنها که هنوز امیدی به نجاتشان هست، راهکارهایی وجود دارد که میتوانند به کمک آنها بر اعتیاد به خرید خود فائق آیند.
1. از قانون بیست و چهار ساعت پیروی کنید
مثلاً تصور کنید یک جفت کفش گرانقیمت چشمتان را گرفته است و مصمم هستید آن را بخرید و با خود به خانه بیاورید. برای اینکه جلو این میل را بگیرید، میتوانید این خرید را دقیقاً بیست و چهار ساعت به تعویق بیندازید. این کار باعث میشود یک بیست و چهار ساعت کامل را به چالشها، خوشیها، غمها و هزینههای یک روز بدون آن کالای جدید اختصاص دهید. به عبارت دیگر، بدین شکل دیگر این تصمیم به خرید از روی عطش و اضطرار نیست. وقتی یک روز کامل گذشت، آنوقت میتوانید با قضاوت بهتری تصمیم بگیرید که آیا آن کالا ارزش آن همه هزینه را دارد یا ندارد.
2. خرید نکنید، فقط در فروشگاه چرخی بزنید
دوپامین یک هورمون حالخوبکن است که حین انجام فعالیتهای لذتبخشی مثل خوردن، رابطه جنسی و بله خرید کردن در مغز ما ترشح میشود.
یک مقاله قدیمی در ژونال مطالعاتی تحقیقات مربوط به مغز این موضوع را به بحث میگذارد که دوپامین بیشتر با در پی پاداش انجام کاری بودن سر و کار دارد تا احساس رضایتی که از آن پاداش در ما حاصل میشود.
رابرت ساپولسکی، استاد عصبشناسی در دانشگاه استنفورد، در این باره میگوید مغز ما با چشمبهراه یک پاداش بودن (یا تصور پاداش) دوپامین ترشح میکند نه لزوماً خود پاداش.
این به سادگی میتواند دلیل این را که مغازهگردی و نه لزوماً انجام خود عمل خرید، یعنی نگاه کردن به ویترین فروشگاهها، به ما احساس خوب میدهد، توضیح دهد، و همینطور اینکه چرا بعد از به تملک درآوردن یک شیء یا چیز مورد علاقه، جذابیت آن چیز به سرعت از دست میرود.
شما میتوانید این یافتهها را در رفتار خرید خودتان ترتیب اثر دهید. مثلاً هر هفته چند ساعت را به این اختصاص بدهید که بروید میان فروشگاهها و چیزهایی که دوست دارید داشته باشید فقط بچرخید. به این شکل، میتوانید از تمام امتیازهای مثبت خرید لذت ببرید و در عین حال، جلو عواقب منفیاش را بگیرید.
3. فقط چیزهایی را بخرید که با آنها ارتباط برقرار میکنید
موقع خرید، میتوانید از این قانون خوب پیروی کنید؛ کم بخرید اما باکیفیت بخرید. خریدن چیزهایی که مد روز هستند، شاید برای چشم و همچشمی ضروری به نظر بیاید، اما عاقلانه این است که فقط چیزهایی را بخرید که دیگر نیازی نباشد دائم جایگزینشان کنید؛ یعنی کیفیتشان چنان باشد که برایتان بماند یا با آنها رابطه شخصی خاصی برقرار کنید.
اینجور چیزها، به عنوان مثال یک ساعت مچی باکیفیت، از اساس ساخته شدهاند تا بمانند و ارزششان بسیار بیشتر از کالاهای ارزانقیمت است. نه لزوماً به این خاطر که گرانترند، به این خاطر که ماندگارترند.
تحقیقی که سال 2014 در ژونال روانشناسی مصرفی منتشر شد نشان میداد که خرید کردن بر اساس آنچه هستید، حس کنترل بر زندگیتان را در شما افزایش میدهد. این میتواند وابستگی به خرید برای دریافت احساس شادی بیشتر در زندگی را کاهش میدهد.
برای اینکه بتوانید چنین باشید، این کارها را بکنید؛ برای خریدهایتان پسانداز کنید. این به خاطر اینکه در انتظار کالای مورد نظرتان هستید و در ذهنتان خودتان را صاحب آن میدانید، بهتان اطمینان خاطر میدهد که حتماً خرید اتفاق میافتد. این ترفند همچنین شما از خرج کردن پولی که ندارید باز میدارد.
نتیجهگیری
اگر رفتار مسئلهساز دارید لزوماً به این معنی نیست که اعتیاد دارید. با این حال، اگر فکر میکنید رفتار خریدتان نشان از وابستگی دارد، یک راه برای مطمئن شدن این است که با یک متخصص در این باره مشورت کنید.
این میان، ترفندهای پیشنهادی این مقاله را هم در زندگیتان پیاده کنید تا از میزان اثرات معکوس مخرب رفتارهای خریدتان بکاهد؛ البته اگر رفتار خریدتان دچار مشکل است.
ترجمه مجله اعتیاد: آزاده اتحاد