چگونه معتاد میشویم
چه اتفاقاتی بر روی مغز یک معتاد رخ میدهد؟
سالهای زیادی است که یافتن دلایل اعتیاد در میان مردم، ذهن پزشکان و روانشناسان را به خود مشغول کرده است. چه طور بعضی مردم سالهای سال روزانه مقدار زیادی الکل مینوشند و هیچ گاه الکلی نمیشوند، ولی شماری دیگر از اولین سالهای آغاز نوشیدن الکل معتاد میشوند؟
اکنون محققین پیشرفتهای چشمگیری برای درک ریشه و بنیان جسمانی اعتیاد کسب کردهاند.
با اسکن مغز، دانشمندان دریافتند که دقیقاً بر روی مغز یک معتاد چه اتفاقاتی رخ میدهد. دکتر مارتین پالوس استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفرنیا سانتیگو میگوید: اگر شما به روش درمانی اعتیاد به مواد مخدر 10 سال پیش نگاهی بیاندازید خواهید دید که این روش تغییر چندانی نکرده است… انجمن AA به طور شگفتانگیزی برای عده ای مؤثر بوده، اما برای همه افراد کار نمیکند.
اسکن مغز پس از ترک اعتیاد
پارسال ماه فوریه بود که یک شب در جاده ترنپایک ماساچوست مشغول رانندگی بودم که ناگهان دستم به بطری آبی که در ماشین داشتم برخورد کرد و تا آمدم آنرا بگیرم فرمان ماشین از دستم خارج شد، انحراف مسیر پیدا کرد و کمتر از چند ثانیه تا به وضعیت اولم برگشتم چشمم به چراغ چشمکزن پلیس موتورسواری که در جاده بود، خورد. افسر پلیس از من پرسید: امشب چقدر مشروب خوردی؟
پیش از اینکه خودم را پیدا کنم، سریعاً جوابی به او دادم که قطعاً برایش تازگی داشت: من از سال 1981 تا به حال لب به مشروب نزدم! این موضوع دقیقا مرتبط با سفری بود که در پیش داشتم. تا اواخر سن 20 سالگیام میزان مصرف الکل و مواد مخدرم به اندازهی کل مصرف آدمهای عادی در طول عمرشان بود. عملاً من یک معتاد الکلی تمام عیار بودم. خوشبختانه با کمکهای فراونی که به من شد توانستم قطع مصرف کنم و الان هم داشتم برای اسکن fMRI از مغزم به بیمارستان مک لین در بلمونت میرفتم.
دکترها میخواستند ببینند که پس از ربع قرن مصرف الکل و مواد مخدر چه بر سر مغزم آمده است.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید:
بدمستی و سیاهمستی چیست و راه درمان آن کدام است؟
بهبودی به روش الکلیهای گمنام
زمانیکه من قطع مصرف کردم، انجام یک چنین تجربهای غیر قابل تصور بود. در آن زمان «الکلیسم» یا اعتیاد به الکل، از دید پزشکان نوعی بیماری تلقی میشد تا یک شکست روحی؛ انجمن پزشکان آمریکا (AMA) در سال 1950 این حقیقت را قبول کرده بود. ولی این بیماری با داشتن تمامی علائم دیگر بیماریها، طول دوره قابل پیشبینی و نشانههای خاصی که منجر به معلولیت و یا حتی مرگ میشد، با بقیه متفاوت بود. ماهیت جسمانی آن کاملاً ناشناخته بود و از آنجا که هیچ کس الکلیها را مجبور به نوشیدن الکل نمیکرد، به نوعی این کار با تمایل صورت میگرفت. اغلب روشهای درمانی در قالب گفتگودرمانی و شاید تجویز چند نوع قرص ویتامین بود و معمولاً به شخص الکلی توصیه میشد تا در جلسات الکلیهای گمنام (AA) شرکت کند. علی رغم اینکه انجمن الکلیهای گمنام یک انجمن غیرحرفهای است که در سال 1935 توسط دو نفر الکلی بنیانگذاری شده، AA توانسته به میلیونها انسان کمک کند قطع مصرف الکل را تجربه کنند و براساس حمایت گروهی و برنامهای، بهبودی خود را ادامه دهند.
حال آنکه انجمن AA به طور شگفت انگیزی برای عدهای مؤثر بوده است، اما برای همه افراد کار نمیکند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده در این خصوص میزان موفقیت برنامه AA، بیست درصد اعلام شده است و روشهای درمانی دیگر از قبیل انواع درمانهای رفتاری نتوانستهاند بهتر از این عمل کنند. این میزان موفقیت در خصوص اعتیاد به مواد مخدر نیز یکسان میباشد که در آن اختلال بوجود آمده در بدن توسط نوع دیگری از مواد شیمیایی است.
دکتر مارتین پالوس استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفرنیا سانتیگو میگوید: قسمت غمانگیز ماجرا این است که اگر شما به روش درمانی اعتیاد به مواد مخدر 10 سال پیش نگاهی بیاندازید خواهید دید که این روش تغییر چندانی نکرده است. اگر شما مبتلا به بعضی سرطانها باشید، شانس بیشتری برای بهبودی خود خواهید داشت تا اینکه بخواهید از وابستگی به «متامفتامین» بهبود یابید.
ولی تغییرات در حال وقوع هستند. در طول 10 سال گذشته، محققین پیشرفتهای چشمگیری در خصوص درک ریشه و بنیان جسمانی اعتیاد کسب کردهاند. به عنوان مثال به این نتیجه رسیده اند که میزان 20در صد موفقیت را میتوان به 40 در صد افزایش داد منوط بر اینکه درمان مربوطه به طور مستمر و مداوم انجام شود (درست مانند روش AA که وقتی اعضاء پس از قطع مصرف بطور مرتب در جلسات حضور پیدا میکنند، احتمال موفقیت بیشتر میشود).
انجمن الکلیهای گمنام ایران: این لینک
تصویرسازی برای درک اعتیاد
با پیشرفتهای روبه رشد فنآوری مانند اسکن fMRI و اسکن های PET، محققین توانستند دریابند که دقیقاً بر روی مغز یک معتاد چه اتفاقاتی رخ میدهد: مواد شیمیایی قابل انتقال عصبی، از حالت تعادل خارج شده و این مسئله قسمتهایی از مغز را تحت تأثیر قرار میدهد. این پیشرفت کمک میکند تا درک کاملتر و عمیقتری از تأثیر اعتیاد بر روی مغز ثبت شود. این روش فرآیند تشکیل حافظه را رویت کرده و احساسات انسان را تحت تاثیر فرار میدهد. با بهرهوری از این دانش محققین داروهای جدیدی را طراحی کردهاند که قادر است میل تمایل به مصرف مواد را که ممکن است منجر به لغزش یک معتاد شود را از بین ببرد، یا کمتر کند.
ژوزف فراسلا، مدیر بخش نوروساینس بالینی «انیستیتو ملی سوء استفاده ازمواد مخدر» (NIDA) اعتقاد دارد: اعتیاد شامل رفتارهای تکراری و ادامه اعمالی است که شما میدانید برایتان مضر است، ولی همچنان به ادامه آن تمایل دارید.
اعتیاد چنان رفتار مضری است که بعد از تکامل انسان میبایستی از جامعه حذف شده باشد. اگر با احتیاط رانندگی کردن تحت تاثیر الکل مشکل است، تصور کنید چگونه میتوان از دست دندانهای تیز یک ببر گرسنه جان سالم به در برد یا با تعقیب یک خرگوش چابک آن را گرفت و نوش جان کرد! البته دکتر نورا ولکا مدیر NIDA و یکی از پیشگامان تکنیک جدید «تصویرسازی برای درک اعتیاد» میگوید: استفاده و مصرف مواد مخدر از ابتدای تمدن بشری به ثبت رسیده است. بشر به اعتقاد بنده همواره به دنبال راهی خواهد بود تا بتواند با مصرف مواد، احساسات خوبی را تجربه کند.
دلیل سوء مصرف مواد این است که با انتخاب آنها بخشی از مغز را دچار فعل و انفعالاتی میکند که پیشینیان توسط آن قادر بودهاند تا از دنیای وحشی و پر خصومت بیرون، خود را نجات دهند. ذهن ما انسانها طوری برنامه ریزی شده که توجه ما را نسبت به موضوعات برجسته پیرامونمان منعطفتر میسازد. به عنوان مثال تهدیدها خود نوعی از این موضوعات برجسته به شمار میآیند، به همین دلیل است که ما بطور غریزی به دنبال راه گریزی از تهدیدهای پیرامون خود هستیم.
غذا خوردن و روابط جنسی هم از این قبیل موضوعات به حساب میآیند که توسط آن موجودات میتوانند به بقاء خود ادامه دهند. سوء استفاده از مواد اینبخش از برنامهریزی ذهنی ما را در بر گرفته است . وقتی که ما در معرض مواد مخدر قرار میگیریم سیستم حافظه ما، بخش تصمیمگیرندهی ذهنمان و همینطور قسمت ترغیب کننده آن باعث میشود تا مغز نسبت به آن توجه خاصی داشته باشد و همینطور فعالیت ذهنی ما را بطور مضاعف ترغیب کرده به طوریکه در ذهن ما الگوهای مصرفی و عطش و ویار بیپایانی به وجود میآورد.
دکتر ولکو در ادامه میافزاید: برخی از مردم به طور ژنتیکی آمادگی و استعداد معتاد شدن را دارند، چرا که این مسئله قسمتی از مغز را که به موضوعات پیرامونمان توجه خاصی مبذول دارد، درگیر میکند. هرکس که به اندازهی کافی در معرض مواجهه با مواد مخدر و الکل قرار گیرد امکان ابتلاء به اعتیاد در او وجود خواهد داشت.
این موضوع در خصوص افرادی که به مواد غیر شیمیایی نیز اعتیاد دارند صدق میکند. رفتارهایمان از قبیل قمار تا خرید کردن و روابط جنسی، خود میتواند سرآغازی باشند که به اعتیاد منتهی گردند. گاهی اوقات ممکن است یک نوع رفتار ریشه در مشکلات داشته باشد. به عنوان مثال بر اساس تحقیقات گروه پژوهشی دکتر ولکو، افرادی که مبتلا به چاقی پاتالوژیکی هستند به طور بیاختیار بخشی از مغزشان که احساس گرسنگی را در ما به وجود میآورد، زیادی فعال میکنند: مانند لبها ، دهان و زبان. برای این افراد فعال کردن این اعضای بدن مانند باز کردن دروازههایی است که رو به مرکز تمامی لذتها باز میشود.
البته میتوان نتیجه گرفت تقریباً هر چیزی که خوشی، کیف و لذت بیش از اندازه بدهد میتواند اعتیادآور باشد.
منبع: مایکل دی لمونیک – مجله تایم – پنج شنبه پنجم جولای 2007
مترجم: سعید – ر www.etiad.org
درباره اعتیاد بیشتر بخوانید:
داستان عضو شماره سه الکلی های گمنام