اعتیاد یک بیماری مزمن مغزی است
معتادان به علت احساس شرم و ترس، به حمایت نیاز دارند
تعریف اعتیاد چیست؟ آیا اعتیاد یک بیماری است؟ معتاد چهکسی محسوب میشود؟
این پرسشها به دلیل پیچیدگی و ابعاد گوناگون اعتیاد، همواره مورد بحث و بررسی بودهاند. اعتیاد به عنوان یک وضعیت مزمن و مکرر شناخته میشود که در آن فرد به مصرف مواد مخدر یا انجام رفتارهای خاصی وابسته میشود، بهطوریکه عدم انجام آنها موجب نارضایتی و ناراحتی شدید میشود.
تعریف جدیدی که از اعتیاد با هدف کمک به خانوادهها و پزشکان برای درک این مشکل و درمان آن ارائه شده است میگوید اعتیاد یک بیماری مزمن مغزی است. (addiction is chronic brain disease) این گزارش ارتباط اعتیاد با نداشتن اراده در معتاد را نفی میکند. به گزارش آسوشیتدپرس، دکتر مایکل ام میلر از انجمن پزشکی اعتیاد آمریکا میگوید: “اعتیاد یک فرد چیزی فراتر از رفتار بد و نامناسب او است.”
این گروه پزشکی میگوید این وضعیت، چه درباره مواد مخدر و الکل و چه درباره اعتیاد به قماربازی یا پرخوری صادق است و به گفته آنها درمان اعتیاد و پیشگیری از بازگشت آن مانند سایر بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی و دیابت، نیاز به تلاشی درازمدت دارد. عموما اعتیاد با علائم رفتاری آن مانند نشئگی، نیاز شدید و جستجوی بیوقفه برای پیدا کردن ماده مورد اعتیاد، و کارهایی که فرد برای بدست آوردن این ماده انجام میدهد یا از انجام آنها اجتناب میکند، همراه است. تعریف جدید پروفسور میلر با راهنمای سنتی تشخیص اعتیاد بر اساس این علائم، مخالفتی ندارد.
معتادان به علت احساس شرمندگی، ترس، خشم و و عذابی که میکشند به حمایت نیاز دارند نه چیز دیگر. واقعیت این است که اعتیاد یک عارضه و ناراحتی جسمی، روحی و روانی است که بخش روانی آن در مغز است و منجر به اختلال در فعالیت آن میشود. معتادان و کسانی که آنها را دوست دارند به سختی حاضرند به این واقعیت تن دردهند که اعتیاد نوعی بیماری است و همین امرسبب میشود تا فرد معتاد احساس شرمساری کرده و با انکار اعتیاد خود، بخواهد ثابت کند که اوضاع را تحت کنترل دارد.
گزارش دانشگاه هاروارد درباره اعتیاد:
اعتیاد چیست؟
اعتیاد یک بیماری مزمن، پیش رونده و كشنده است. اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیتهای عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته میشود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمیگیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمیباشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است.
اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پیآمدهای زیانبار آن آگاه است. حتي والدين، همسر و ديگر نزدیکان فرد معتاد به راحتي اين واقعيت را كه اعتياد نوعي بيماری است نميپذيرند. علت اين امر آن است كه اين افراد نيز از لحاظ احساسي درفرايند بيماری فرد معتاد درگير هستند.
علاوه بر وابستگی به مواد مخدر یا مشروبات الکلی، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیتهای دیگری چون قمار، پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از اندازه معتاد شود. این گونه اعتیادها تحت عنوان اعتیادهای رفتاری نام برده میشوند.
درباره اعتیاد بیشتر بخوانید
با دلایل روانی اعتیاد آشنا شوید
یک مرکز ترک اعتیاد استاندارد چه ویژگیهای دارد؟
آیا اعتیاد بیماری مزمن مغزی است؟
مغز مهمترین و پیچیدهترین عضو بدن، مرکز همه فعالیتهای انسان است. در هر تصمیمی که انسان میگیرد یا هر کاری که انجام میدهد مانند لذت بردن از غذا یا حتی نفس کشیدن، این مغز است که فرمان لازم را میدهد. مغز به احساسات و افکار ما شکل میدهد. مواد اعتیادآور بعد از مصرف و ورود به سیستم ارتباطی در عملکرد عادی مغز اختلال ایجاد میکند. مخدرها و الکل چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم با جاری کردن میزان زیادی دوپامین، مدار احساس لذت در مغز را هدف قرار میدهند. نشئگی که مصرفکنندگان به دنبالش هستند به همین صورت در مغز ایجاد میشود و مصرف کننده برای تجربه دوباره این احساس، این مواد را مصرف میکند.
اعتیاد کنترل مغز را بهدست میگیرد
دو دهه تحقیقات در حوزه علوم اعصاب¹ نشان داده است که چگونه اعتیاد بخشهای متفاوت مغز را تحت کنترل میگیرد، و توضیح میدهد که چه عاملی این رفتارها را برمیانگیزد و چرا غلبه کردن بر اعتیاد این همه سخت است.
این بیانیه خطمشی «انجمن پزشکی اعتیاد آمریکا» که در وبسایت آن منتشر شده است، برای اطلاع رسانی و تعبیر این یافتهها برای عملکرد پزشکان مراقبتاولیه و عموم مردم مطرح شده است.
دکتر نورا وولکوف، رئیس موسسه ملی سوءمصرف مواد آمریکا در این باره میگوید: “مشکلات رفتاری نتیجه اختلال کارکرد مغز است.” او از این بیانیه به عنوان کمکی به کار سازمان خودش برای تشویق شمار بیشتری از پزشکان برای تشخیص بیماری اعتیاد، استفاده میکند. به گفته دکتر وولکوف، بیش از ۲۳ میلیون آمریکایی درگیر مشکلات اعتیاد هستند لکن فقط دومیلیون نفر از آنها قادر به دریافت خدمات درمان میباشند.
وولکوف میگوید مسئله دیگر ناکامی ناشی از لغزش و عودهای اعتیاد پس از دوره ترک است که در مواجهه با آنها هم دکترها و هم خانوادهها باید توجه کنند چنین عودهایی در یک بیماری مزمن شایع است. به گفته او آسیبشناسی در مغز تا سالها پس از قطع مصرف ماده اعتیادآور به جای میماند.
آنچه در جریان اعتیاد در مغز رخ میدهد نتیجه تعامل پیچیدهای میان شبکههای عاطفی، شناختی و رفتاری در آن است.
1-Neuroscience
ریشه و ماهیت بیماری اعتیاد چیست؟
ژنتیک نیز در اعتیاد نقش مهمی دارد، به این معنا که برخی افراد در صورتی که برای مثال در دوره نوجوانی ماده مخدری را امتحان کنند یا یک داروی ضددرد قوی پس از عمل جراحی را برای آنها تجویز کنند، با احتمال بیشتری ممکن است به آنها معتاد شوند.
سن نیز در اعتیاد موثر است. به گفته وولکوف بخش جلویی یا فرانتال قشر مخ، به مهار کردن رفتارهای ناسالم بوسیله فرد کمک میکند. در همین جاست که بخش استدلالی مغز با نواحی مربوط به عواطف ارتباط پیدا میکنند. این منطقه از جمله آخرین نقاط مغزی است که بالغ میشود، و این امر یکی از دلایلی است که برای نوجوانان مشکلتر است که در مقابل فشار همسالان برای امتحان کردن مواد مخدر مقاومت کنند.
وولکوف به نقش محیط هم اشاره میکند و میگوید اگر فرد به طور زیستی هم مستعد اعتیاد نباشد ممکن است در یک محیط پرتنش و دردناک به سوی مصرف الکل یا مواد روانگردان غیرمجاز کشیده شود.
علت مصرف این مواد هر چه که باشد، سیستم پاداش مغز در نتیجه تاثیر آزاد شدن یک ماده شیمیایی در آن به نام دوپامین تغییر میکند. در نتیجه اثر دوپامین این سیستم نسبت به رفتارها و روال همیشگی دستیابی به عامل لذتبخش، چه یک پاکت سیگار باشد و چه غذا خوردن، تغییر میکند.
تاثیر ژن بر اعتیاد به مشروبات الکلی
آیا دوپامین است که منجر به اعتیاد میشود؟
هنگامی که فرد به طور واقعی معتاد میشود، این سیستم تحریفشده، با وجود اینکه مغز آنقدر به اثر نشئهزای ماده اعتیادآور عادت کرده است که دیگری لذتی ایجاد نمیشود، همچنان فرد را به سمت مصرف آن ماده میراند.
اشتباه نکنید: میلر تاکید میکند حتی در این مرحله هم بیماران باید سعی کنند با اعتیاد مبارزه کند و به درمان آن بپردازند. اما میلر اظهار امیدواری میکند که درک برخی از واکنشهای مغز که ریشه این مشکل است، “باعث کاهش شرمندگی و جلوگیری از لکه ننگ در این مورد شود.”
وولکوف میگوید تحقیقات دقیقی درباره ریشه اعتیاد در حال انجام است تا از این یافتهها برای ایجاد درمانهای بهتر- نه درمانهایی که فقط به طور موقت جلوی نشئه شذن بیمار را میگیرد- استفاده شود. درمانهایی که با تقویت مداربندی بنیادی مغز، مانع از لغزش و عود اعتیاد شود.
یکی از اولویتهای تحقیقات پروفسور میلر این است که کشف کند چرا برخی ار مردم راحتتر از دیگران میتوانند اعتیاد را ترک کنند و وارد برنامه بهبودی شوند. همچنین او دوست دارد بهزودی بتواند با استفاده از ابزار جدید مانند روش نوروفیدبک، التیام یافتن مغز معتاد را با چشمان خود ببیند.
جمعبندی
اگر تصور میکنید که معتادان افرادی سست عنصر و بیاراده هستند که از لحاظ اخلاقی فاسدند، دچار اشتباه هستید. القاء این موضوع به فرد بیمار نیز میتواند در فرار او از درمان اعتیادش بسیار موثر باشد. اگر مدام به او احساس شرمساری، خشم و عذاب بدهید و یا مرتبا او را بترسانید هیچ کمکی نمیتوانید به حل مشکل اعتیاد او داشته باشید.
اعتیاد به عنوان یک بیماری مزمن شناخته میشود که تأثیرات گستردهای بر مغز و رفتار فرد دارد. این وضعیت به دلیل تغییرات شیمیایی در مغز، تصمیمگیری و کنترل احساسات را مختل میکند. عوامل ژنتیکی و محیطی در ایجاد و توسعه اعتیاد نقش دارند. اعتیاد نیازمند درمان و حمایت مداوم است و بدون این مداخلات، به مرور زمان تشدید میشود. آموزش و آگاهیرسانی عمومی و حمایت اجتماعی از افراد مبتلا به اعتیاد برای موفقیت در ترک و بهبودی بسیار مهم است.
تحریریه مجله اعتیاد etiad.org