وقتی هوشیار شدم زندگی بهتر شد
اکنون میتوانم شاد، خندان و آزاد باشم!
در آغاز که نوشیدن مشروب را کنار گذاشتم و هوشیار شدم سال ۱۹۷۷ میلادی بود. من راه بهبودی را شروع کردم. راهنما گرفتم. کتاب بزرگ AA و کتاب ۱۲x۱۲ را خریدم. وقتی هوشیار شدم زندگی خیلی بهتر شد!
در آغاز، باقی ماندن در مسیر بهبودی مشکل بود. چون راه بسیار باریک بود. هر روز با فشار اعتیاد و اجبار به مشروب خوردن در جدال بودم. تنها راه و روشی که اجازه میداد هوشیار بمانم رفتن به جلسات AA و گفتگوی تلفنی با راهنما و مطالعه کتاب بزرگ و سایر نشریات اِی اِی بود.
۱۲ قدم برنامه بهبودی
من مجبور بودم درباره همه کارهایی که کرده بودم فکر کنم تا مطمئن شوم که راه اشتباهی انتخاب نخواهم کرد. من هر روز سر کار میرفتم و شبها در جلسه انجمن الکلیهای گمنام شرکت میکردم. یواش یواش با قدمها آشنا شدم. کم کم با نیروی برترم که من آن را خدا مینامم، آشنا شدم. اوایل دوره پاکی، بهبودی من با نظم و ترتیب همراه بود. من هر روز یک برنامه مشخص داشتم، تا لیوان اول مشروب را ننوشم. من هوشیار شدم!
(تصویر تزیینی است)
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید:
افسردگی تنها دلیل الکلیسم من نبود
زندگی نرمال شد!
هوشیار شدم زندگی بهتر شد. بعد از این که شروع به کارکرد قدمها کردم، زیر پوستم و هنگام حضور در جلسات AA احساس راحتی و آرامش بیشتری میکردم. کم کم جاده بهبودی پهنتر شد. من فعالیتهای دیگری را هم به برنامه روزانه خود اضافه کردم که شامل مشروب خوردن نبود. بعد از این که هوشیار شدم، تماسم با اعضای خانواده نزدیکتر شد. با همکلاسیهایم ملاقات میکردم، به جشن عروسی میرفتم. این کارها را بعد از گذشت زمان میتوان انجام داد، در شروع ترک مشروب و هوشیاری صلاح نیست بعضی کارها را انجام داد یا بعضی جاها رفت.
دعا و نیایش دوباره بخشی از زندگی من شد. زندگی نرمال شد. من میتوانستم به مرکز خرید بروم ولی وسوسه مراجعه به مشروب فروشی را نداشته باشم. حتی میتوانستم به دیدار پسرم که در کلوب شبانه کنسرت میداد بروم و مشروب مصرف نکنم. اگر دلیل حضور در مکانهایی که مشروب الکلی سرو میکردند، مشروع و پذیرفتنی بود، به آنجا میرفتم… ولی در اوایل هوشیاری صلاح نبود بروم.
وقتی هوشیار شدم، دوباره احساس میکردم که مسیر بهبودی در حال گسترش است. برنامه اِی اِی به من اجازه میداد یک انسان کامل باشم و یدون ترس از نوشیدن گیلاس اول مشروب، یک عضو مفید اجتماع باشم. مسیر بهبودی آنقدر وسیع شده بود که اجازه این کارها را به من میداد. با یک برنامه متعادل بهبودی و سایر فعالیتها، من توانستم بدون ترس از مشروب خوردن در دنیای واقعی، روزگار را سپری کنم.
مسیر بهبودی جاده موفقیت شد. با حفظ اولویتها، بر روی اصول برنامه اِی اِی تمرکز کردم و این اصول را وارد زندگی شخصیام کردم…و اکنون میتوانم یک الکلی شاد، خندان و آزاد باشم!
Dorothy B., Surprise, Ariz—دوروتی بی، سانرایز، آریزونا
widening world، مجله گریپ واین، Grapevine Online Exclusive