جهنم زندگی با یک معتاد الکلی
چقدر باور دروغهای آنها آسان است
زندگی با معتاد الکلی جهنم است. فردی که به مصرف الکل اعتیاد دارد نمیتواند در حالت عادی به زندگی خود ادامه دهد. عدم حضور در محل کار، از دست دادن شغل، درگیریهای قانونی به علت تصادف رانندگی و دروغ گویی به افراد خانواده، فقط چند تا از مشکلات فردی است که به بیماری الکلیسم دچار شده است.
معتادان الکلی را باید از خواب غفلت بیدار کرد!
خانواده معتاد الکلی، چه فرزند یا همسر، پدر یا مادر؛ سـوء استـفاده، درد و تـرس و تردید ناشی از اعتیاد به مشروبات الکلی سـخت و بسیـار جـدی است. اعضای خانواده، تلاش زیـادی را صرف ترک اعتیاد و بهبودی الکلیها میکنند اما معمولاً این تلاشها کمترین تـاثیـری روی آنـهـا نـدارد.
اگـر شمـا هـم یــکی از عـزیـزان یـا نزدیکانـتان الـکلی اسـت، ایـن مـقاله مجله اعتیاد بـرایــتان مفید خـواهـد بـود. اگـر خودتان به نوشیدن مشروب اعتیاد دارید یا یکی از عزیزان شما در تلاش برای کمک بـه شـما هستنـد، این گزارش را هشداری بدانید که از خواب غفلت بیدارتان کند.
دروغهای معتاد به مشروبات الکلی
بزرگترین دروغی که برخی از افراد معتاد به الکل به خودشان میگویند این است که «من معتاد نیستم» یا «من با مشروب مشکلی ندارم.» این دروغ اول باعث میشود که راه دروغگفتن برای این افراد آسان شود. برای مثال، پدری الکلی همیشه قول میدهد که در مسابقات ورزشی فرزندش، بازیها یا جشن فارغالتحصیلی او حاضر باشد. اما وقتی وعده را اجرا نمیکند، دلیلش همیشه خستگی است. این ادعا بعد از خوردن چند گیلاس مشروب، مسخره به نظر میرسد.
بعضی از افراد الکلی ادعا میکنند که دیگر هرگز مشروب نمینوشند! اما وقتی چند ساعتی از خانه دور میشوند، با سرعت به مشروب پناه میبرند و سعی میکنند با دروغگویی به افراد خانه این موضوع را پنهان کنند. اما وقتی که در مواقعی مثل خوردن زیادی، تلوتلو خوردن یا دستگیری توسط پلیس مشاهده میشوند، این دروغها کاملاً آشکار میشود. متأسفانه، بسیاری از این افراد به جای اعتراف و درمان، به دروغهای بیشتری پناه میبرند و وعده ترک کردن مشروب را دوباره میدهند.
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
هم وابستگی با معتاد الکلی
افراد دچار اختلال هموابستگی همواره جذب الکلیها، معتادان به مواد مخدر یا اشخاص دیگری میشوند که محتاج دیگران و در عین حال منزوی و به لحاظ عاطفی سردرگم هستند. برای فرد هموابسته، باور دروغهای آنها آسان است. عشق به همسر الکلی، حقیقت را میپوشاند و مثل خود معتادان در انکار زندگی میکنید. رفته رفته به نیازمندی عزیز الکلی خود معتاد میشوید و به جای توانمند کردن آنها به ترک کردن، سعی میکنید با آن کنار بیایید.
به حرفهایشان اعتماد ندارید. فقط اعمالشان را باور دارید. ما سایر اعضای خانواده را در برابر آنها محافظت میکنیم اما سعی نمیکنیم با حمایتهای خود نیروی لازم برای ترک کردن را برایشان فراهم کنیم و آنها همینطور به اعتیاد خود ادامه میدهند.
برای اینکه از عهده یک الکلی بربیاییم باید سرسخت باشیم و با آنها مقابله کنیم. یعنی باید حد و مرز خاصی برایشان تعیین کنیم و فقط چون صدای اعتراضش بلند شد، آن را تغییر ندهیم. یعنی اجازه بدهیم عاقبت و نتیجه کارها و اعمالشان را بچشند. حتی اگر به خاطر زندان رفتن کار یا آزادیشان را از دست بدهند. واسطه شدن برای برگشت به کارشان، سند گذاشتن برای آزاد کردنشان فقط به آنها کمک میکند که به اعتیاد خود ادامه دهند. باید بدانید که دوست داشتن آنها یعنی اجازه بدهیم سرشان به سنگ بخورد و از افتادن و سقوط کردن بیشتر از عشقشان به الکل بیزار شوند.
زندگی با معتاد الکلی و مفهوم عشق
وقتی ما روبروی خواستههای یک معتاد الکلی قرار میگیریم و او فقط به الکل علاقهمند است، این یک دروغ دیگر است که باید به آن پوشش دهیم. این افراد به نظر ممکن است به شما عشق بورزند، اما واقعیت این است که عشق واقعی آنها بطری الکل است. آنها معمولا از خودشان نفرت دارند و قادر به دوست داشتن کس دیگری نیستند؛ زیرا تنها به دنبال گیلاس بعدی مشروب هستند. برای یک معتاد الکلی، مشروب نخستین عشق نیست، بلکه تنها عشقی است که دارند، و تا زمانی که این اعتیاد فرد را کنترل میکند، هیچکس نمیتواند جایی در قلبشان پیدا کند.
شروع بهبودی یا طرد شدن
ممکن است به نظرتان طوری بیاید که انگار من فکر میکنم هیچ راه بازگشتی برای یک معتاد الکلی وجود ندارد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید من خودم الکلی بودم که الان بهبود یافتهام. من به خاطر این ترک نکردم که مردم من را از خودشان پس میزدند. ترک کردن من بعد از زمانی بود که فهمیدم دارم جای پدرم را می گیرم، با آن وضعیت بد اعتیادش، با آن خشونت و دروغها و …فقط زمانیکه دیدم یا باید راه حلی برای الکلیسم خودم پیدا کنم… و یا همسرم، کارم و زندگیم را از دست بدهم.
آنجا برای من آخر خط بود. همانجا بود که طلب کمک کردم و با کمک برنامههای دوازده قدم انجمن الکلیهای گمنام، این اعتیاد را پشت سر گذاشتم.
خیلی خوش شانس بودم و خدا کمکم کرد. متاسفانه، اگر هیچ راه دیگری در معتاد الکلی شما موثر واقع نشد، گاهی اوقات لازم است به آنها بفهمانید که فقط دو انتخاب دارند: شروع بهبودی یا طرد شدن. یک معتاد به مواد مخدری را میشناختم که با سه فرزندش و دوست پسرش که خود تهیه کننده آن مواد بود، در خانهای زندگی میکرد که از همه طرف طرد شده بود، هیچ اثاثیهای نداشت، درهم برهم و به هم ریخته و شبیه به سطل آشغال بود. نمیتوانم بویی که از آن خانه به مشام میرسید را توصیف کنم. سه فرزندش را از او گرفتند و این باعث شد در یک کمپ ترک اعتیاد دوره بازپروری را شروع کند. بار آخری که او را دیدم، کاملاً سالم و خوش لباس بود، سر کار میرفت و بچههایش هم پیش خودش برگشته بودند. بهترین کاری که کسی میتوانست در حق این زن انجام دهد از طرف دولت بود که فرزندانش را از او گرفت.
اگر معتاد الکلی شما هم توانایی ترک ندارد، بهترین عشقی که میتوانید نثارش کنید این است که حمایت، کمک، خودتان و عشقتان را از او دریغ کنید. این بهترین شانس آنها برای ترک کردن است. اگر معتاد آن موقع هم باز ترک نکرد، دیگر انتخاب با خودش بوده است…نه با شما. این بالاترین و بهترین عشقی است که به آنها میدهید.
زندگی با یک معتاد الکلی به هیچ عنوان ساده نیست، مقابله با دروغها، کتمان کردنها و فیلم بازی کردنها اصلاً ساده نیست. اگر فهمیدید که شیشه مشروب تنها عشق آنها در زندگی است، تنها انتخاب شما این است که بگذارید با عشقش تنها بماند و زندگی خود را از خطر نابودی نجات دهید.
مطمئناً با کمی سختگیری، کمی شانس و کمک خداوند، معتاد الکلی شما هم ترک کرده و به شما ثابت میکند که شما عشق حقیقی او هستید و سرانجام یاد میگیرند که حتی خودشان را هم دوست داشته باشند.
درباره الکلیسم در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید