مشکل قدم سوم معتادان گمنام
سرانجام فهمیدم اشتباه کجاست
مفهوم قدم سوم NA چیست؟ اصول روحانی این قدم کدام است؟ مشکل قدم سوم معتادان گمنام چیست؟
بعضی از ما این قدم را را در وحله اول جدی نگرفتیم و از آن سرسری گذشتیم، اما بعداً متوجه شدیم که تا قدم دوم را کار نکنیم، قدمهای بعدی کار نخواهند کرد. «کتاب پایه انجمن معتادان گمنام»
و من شروع به نوشتن قدمها کردم…
خوشحالم که میدانم راه حل را کجا پیدا کنم. قدم سوم یکی از قدمهای مورد علاقه من است. متوجه شدم که نوشتن و انجام تمرینهای قدم سوم مرا سرشار از امید میکند، چیزی که در اوج ناامیدی به آن نیاز دارم. بنابراین پس از نوشتن قدمهای ۱ و ۲ با اشتیاق فراوان نوشتن قدم سوم را آغازکردم، اما چند هفته بعد در این قدم گیر افتاده بودم؛ دلیلش را نمیفهمیدم، نمیتوانستم به سوالات قدم سوم آنطور که باید و شاید پاسخ بدهم. گفتگوهایم با راهنمایم نیز اغلب به این جا ختم میشد که “هنوز با این قدم ارتباط برقرار نکردهای”.
هرچند از حال خوب سپردن اراده و زندگیم به نیروی برترم در قدم ۳ آگاه بودم، اما این بار این حال خوب از من دوری میکرد. نمیتوانستم درک کنم که چگونه قرار است خداوند از زندگی و اراده من مراقبت کند.
پیشنهاد راهنمای من این بود که به نوشتن ادامه دهم و برای متصل شدن دعا کنم، از خدا بخواهم تغییر دهد هر آنچه را که باید در درونم تغییر یابد تا بتوانم با این قدم ارتباط برقرار کنم. تسلیم شوم و امید از دست رفتهام را دوباره بهدست آورم. این کارها را با بیمیلی انجام میدادم و تظاهر به نوشتن میکردم، به این امید که معجزهای رخ بدهد.
غیر قابل اداره بودن زندگی من
پس از نوشتن با بیمیلی و دعای فراوان، سرانجام فهمیدم اشتباه کجاست. مشکل من با قدم ۳ در واقع، قدم۲ بود! فکر میکنم قدم دوم اغلب نادیده گرفته میشود.
با بیش از ۱۰ سال بهبودی، به واژهی «به این باور رسیدیم» نگاه کردم که ناخودآگاهانه از آنها رد شده بودم. پیش خودم با تکبر فکر میکردم چون به یک نیروی برتر باور آوردهام، پس قدم دوم را انجام دادم و کار دیگری نمانده است که انجام بدهم. اما اینطور نبود. من نیاز دارم همه قدمها را یک به یک کار کنم.
من نمیتوانم قدمهایی را که برایم بسیار دشوار یا چالش برانگیزند یا حتی آنهایی که خیلی آسان هستند را نادیده بگیرم. قدم ۲ فقط نمیگوید که «به این باور رسیدیم»، بلکه میگوید «به این باور رسیدیم که نیرویی برتر از خودمان میتواند سلامت عقل را به ما بازگرداند». میدانم که نیروی برترم میتواند سلامت عقل را به من بازگرداند. سلامت عقل و رهایی از مصرف مواد مخدر، ولخرجی، رفتارهای جنسی، توجه خواهی و تایید طلبی را به دست آوردهام، اما هرگز سلامت عقل و رهایی از شیوه رفتارم در مورد غذا را بدست نیاوردهام.
واقعیت این است با وجود اینکه باور داشتم که خداوند میتواند سلامت عقل را به من بازگرداند، اما باور نداشتم که شایسته داشتن سلامت عقل باشم.
من شایسته داشتن سلامت عقل هستم
این بار با آگاهی از «بیقدرتی»، «عجز» و «غیر قابل اداره بودن زندگیم» به قدمها نزدیک شدم. کاملا مایل بودم تا زندگی و ارادهام را به پروردگار بسپارم. میدانستم که به تنهایی قادر به تغییر نیستم. به قدری مشتاق پیشرفت بودم که توجه نکردم آیا به این باور رسیدهام که نیروی برترم بتواند یا بخواهد سلامت عقل را در این مرحله به من بازگرداند.
واقعیت این است، با وجود اینکه باور داشتم که خداوند میتواند سلامت عقل را به من بازگرداند، اما باور نداشتم که شایسته داشتن سلامت عقل باشم. هنوز هم به طورکامل احساس نمیکنم که شایسته آن باشم. حتی بخشی از وجودم مطمئن نیست که آیا این همان چیزی است که میخواهم. این شبیه همان دستاویز و بهانهایست که بسیاری از ما در اوایل بهبودیمان با آن رو به رو میشویم – فکر میکنیم که بدون آشفتگی، مسایل و دیوانگیهایمان، کسل کننده خواهیم بود.
دستاویز دیگر اینست که شاید به قدری «شفا و بهبود یابم» که دیگر هیچکس در انجمن نتواند با ما ارتباط برقرار کند. چیزی که بیتردید میدانم، این است که پروردگارم میخواهد من رهایی و سلامت عقل را تجربه کنم – و این من هستم که سر راه او قرار گرفتهام.
مشکل قدم سوم در معتادان گمنام
هنگامی که پی بردم این برداشت من از خودم است که مانع پیشرفتم شده، توانستم کارهایی را انجام بدهم. سالهای زیادی از بهبودیم را با یادآوری این نکته به خودم که شایسته پاک زیستن هستم، سپری کردم. قضاوت و دلسوزی نسبت به خودم، از بزرگترین نقصهای شخصیتی من هستند. باید بطور مداوم بر روی آنها کار کنم و به خود یادآور شوم که: من نه یک بازندهام و نه یک سوپراستار.
طی سالیانی که گذشت، راهکارهایی را برای روبرو شدن با عزت نفس پائین یاد گرفتم، و هنگامی که قدمهای ۲ و ۳ را بازنویسی میکردم، آنها را تمرین کردم. تفاوت حاصل شگفتانگیز بود. به این باور رسیدم که شایسته داشتن سلامت عقل هستم و عاقبت آزادی که بدنبالش بودم را بدست آوردم.
قدم دوم قدم آسانی نیست که بتوانم با دور زدنش به قدم سوم برسم و برای انجامش، مسئولیت بهبودیم را واگذار کنم. فقط با عبوری تاثیرگذار از قدم۲، میتوانم بگویم که ”در مقابل اعتیاد عاجزم” و “خدا، درستم میکند”. من از جایگاه فروتنی نمیآیم؛ جایگاه من تکبر و خودبینی است. اکنون، جور دیگری برای قدم ۲ احترام قائلم. قدم امکانپذیربودن، جایی که امید متولد میشود.
NA Way, July 2017
Leanne B ، آفریقای جنوبی
ترجمه: شهریار ش./ مجله پیام بهبودی
در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید
دعای قدم سوم
پروردگارا خود را تقدیم تو می دارم ، با من كن و از من ساز آنچه خود اراده كنی.
از اسارت نفس رهایم كن تا انجام ارادهات بهتر توانم.
مشكلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای كسانی كه با قدرت تو عشق تو و راه تو یاریشان خواهم داد.
باشد كه همیشه بر اراده تو گردن نهم.