رویاهای گمشده بیدار میشوند
من بهبودی را در رأس کارهایم قراردارم
زمانی که من خسته و درمانده وارد برنامۀ بهبودی انجمن معتادان گمنام (NA) شدم، کاملأ آمادۀ تسلیم شدن بودم. از افکارم، گزینههایم و خودم ترس داشتم.
«با آرزوی آن چه که اکنون در اختیار ندارید، داشتههای فعلیتان را بی ارزش نکنید، به یاد داشته باشید یک زمانی بدست آوردن داشتههای کنونی، برایتان رویایی بیش نبود.»
گفتۀ فوق که نوشتۀ اپیکورس فیلسوف یونان قدیم است در مورد من صدق میکند. من بیشتر زندگیام را صرف خواستن و آرزوی آنچه که نداشتم کردم. همیشه بیشتر و بیشتر میخواستم وعمومأ ناراضی بودم. من بهحکم ارادۀ خود آنقدر مشغول دنبال کردن وسوسههایم بودم که برای تحقق بخشیدن به رویاهایم، هیچ شانسی نداشتم.
من از شکسته و درمانده بودنم آگاهی داشتم و میدانستم که هرنوع ترمیمی زمانبر خواهد بود. من بهبودی را در رأس کارهایم قراردارم. بهبودی بر فرزندانم، کار، خانه و مدرسه نیز اولویت داشت. از همان بدو ورود، انجمن اِن اِی احساس آرامش را در من بوجود آورده و بهمن توانایی آن را داد که به مقابلۀ یک روز دیگری بروم. برای اولین بار در طی ۲۰ سال من امید را تجربه کردم. زندگی بهتر به نظر میآمد.
از زمانی که من درکلاس اول دبستان بودم آرزو داشتم که به دانشگاه بروم. من عاشق مدرسه و یادگرفتن بودم. معلمهای مدرسهمان همیشه با گرمی با ما برخورد میکردند و مهربان بودند. هیچ عضوی از خانوادۀ ما هرگز به دانشگاه نرفته بود. بنابراین مسیری که کسی قبل از من رفته باشد و من بتوانم آن را دنبال کنم، وجود نداشت.
زمانی که من راهنمایم را برای اولین بار ملاقات کردم، او مشغول تکمیل فوق لیسانس خود بود و این تآثیر عمیقی برروی من گذاشت. من باور دارم که درون کلمۀ “ما” در برنامۀ انجمن معتادان گمنام، یک سری ارتباطاتی وجود دارد که ما را به یکدیگر متصل میکند. اگر یکی از اعضاء انجمن موفق به انجام کاری برجسته شود، او حامل این پیام خواهد بود که انجام چنین کاری ممکن است. من در برنامۀ بهبودی انجمن معتادان گمنام شاهد چیزهای شگفتانگیزی بودهام و بر این باورم که در بهبودی هرچیزی امکان دارد. من نه تنها امسال ازدانشگاه فارغالتحصیل میشوم بلکه این کار را با اخذ معدل بسیار خوبی انجام خواهم داد. در ماه آوریل یکی از پسرهای من هم با افتخار از دانشگاه لیسانس گرفت. من باور دارم که از طریق واژۀ “ما” در انجمن معتادان گمنام و با حمل یک پیام بهبودی، زندگی خیلیها را لمس خواهم کرد.
درباره اعتیاد بیشتر بخوانید:
درطی بیست سال اخیر، تمرکز اصلی من روی تعلیم و تربیت چهار فرزند فوقالعادهام بود. در این مدت من هیچوقت تعطیلاتی نداشته و مسافرت نکردم. ولیکن در برنامۀ بهبودی انجمن معتادان گمنام من به مسافرتهای زیادی رفته ام. در این مدت من احساس کردم که بیش از حدی که بدان عادت داشتم به من توجه شده بود. بهترین مسافرت من در این دوره رفتن به ایالت واشنگتن بود. درآنجا من در یک همایش ستاره شناسی (Astrology) شرکت کردم و با ستاره شناسهای دیگری از مناطق مختلف آمریکا آشنا شدم. من حتی درخواب هم نمیدیدم که با یک ستارهشناس دیگر آشنا شوم، چه رسد ملاقات تعداد زیادی در یک محل. تجربۀ تعامل داشتن با افراد دیگری را که مثل من، پیچیدگی ستاره شناسی را درک می کردند، حتی در رویاهایم تصور نکرده بودم. من در آنجا نویسندۀ کتابهایی دربارۀ ستاره شناسی را ملاقات کردم که سالها خوانندۀ پروپا قرص آنها بودم.
برنامۀ بهبودی انجمن معتادان گمنام
تحقق رویاهای من تنها به مادیات ختم نشد. در اوائل پاکی، من لیستی از چیزهایی را که در بهبودی امید به انجام آنها داشتم، تهیه کردم. من بعدها از رهجوهای خود نیز خواستم که این روش را تمرین کنند. من از آنها خواستم که لیستی از خواستههای خود تهیه کرده و سپس وانمود کنند یک عصای جادویی دراختیار دارند که وقتی که روی لیست زده شود منجر به تحقق یافتن آن آرزوها میشود. لیست من شامل کارهایی مانند لذتبردن ازمصاحبت با بچههایم میشد و این کاری بود که من سالها در آن موفق نبودم. نزدیک بودن به خانواده هم از آیتمهای اولیۀ لیست من بود. با پیشرفت بیماریام، خانهای که در آن بزرگ شده بودم داشت از شدت بیتوجهی، روی سرم خراب میشد. ترمیم و بازسازی این خانه نیز در لیست من قرارداشت. من یک هنرمند نقاش بودم اما هیچ وسیله یا ابزارکار و یا تمرکزی برای خلق اثری نداشتم. باور داشتم که مواد مخدر توانایی و خلاقیت من را برای همیشه از من گرفته بود.
فرآیند بهبودی در NA به من کمک کرد تا التیام یافته و رشد کنم. من اکنون میتوانم از استعداد خود هم درخدمت به انجمن و هم برای کسب درآمد استفاده کنم. هیچوقت تصور نمیکردم که بتوانم نقاشی بکِشم، فیلم بسازم، آرم تبلیغاتی درست کنم و عکس های حرفهای بگیرم. من به سختی تصور می کردم که روزی بتوانم از پیامدهای مواد مصرفی مورد انتخاب خود عبور کنم و علاوه بر جبران خسارتهای مالی، پایههای مادی زندگی خود را نیز بنا کنم.
من به تنهایی جز اینکه خود را سرگردان کنم، نتیجهای حاصل نمیکردم. هدایای فوقالعادۀ بهبودی من بوسیلۀ انجمن معتادان گمنام انجام پذیر گشت. من به تنهایی واقعیت کنونی خود را بهوجود نیاوردم. زندگی شگفت انگیز من بهوسیلۀ “ما” امکان پذیر گشته است.
نوشتۀ جکی اُو / ترجمۀ سیاوش ج / مجله پیام بهبودی