رنجش قاتل بهبودی است
من دریافتهام که در مقابل رنجشها عاجز و ناتوانم
من از افرادی که از من باهوشتر بودند، پول بیشتری داشتند یا حتی خوش تیپتر بودند رنجش داشتم. من از زنان جذابی که به من توجه نکرده بودند رنجش داشتم! برای همین من اعتقاد دارم رنجش قاتل بهبودی است!
هنگامی که من در جلسات انجمن معتادان گمنام قدم چهارم را کار میکردم، راهنمایم مرا به سوی رنجشهای قدیمی که ممکن است داشته باشم راهنمایی کرد. من ابتدا متوجه رنجشهای بزرگ شدم: خانواده، همکاران و دوستان. اما هرچه بیشتر در آن فرو میرفتم بیشتر درک میکردم که دامنه رنجشهای من به بسیاری افراد در گذشته من، و حتی افرادی که آنها را نمیشناسم یا به سختی میشناسم کشیده میشود.
رنجش از همه!
برای مثال فهمیدم که از افرادی که در برنامه NA از من پاکی بیشتری داشتند رنجش داشتم. من از افرادی که از من باهوشتر بودند، پول بیشتری داشتند یا حتی خوش تیپتر بودند رنجش داشتم. من از زنان جذابی که به من توجه نکرده بودند رنجش داشتم. لیست من همینطور ادامه مییافت.
با پذیرش آنها، من قادر شدم پایه و اساس رنجشهایم و نقش خودم در آنها را جستجو کنم. بسیاری از آنها، مانند آنهایی که در بالا آوردم احمقانه بودند و ریشه در ترسها و عدم خویشتن پذیری من داشتند. برخی عمیق تر بودند. من با اینکه بیش از بیست سال پیش از همسر سابقم جدا شده بودم اما رنجش بزرگی از او را با خود حمل میکردم. اساس این رنجش بسیارپیچیده بود. واضح است که نوشیدن الکل و مصرف مواد مخدر برای نابودی ازدواج ما کافی بود اما تزلزل و قر زدنها و حسادت او نیز نقش مهمی در آن داشت.
ازدواج ما هرگز یک ازدواج سالم نبود. تصور کنید: ما اولین شبی که یکدیگر را دیدیم سکس داشتیم. اما از این ازدواج فرزندی نیز بوجود آمد و در آن عشق واقعی هم بود و همین باعث شد که من از رفتن او بسیار آزرده شوم. احساس نا امنی و ناامیدی در مواجهه با تنهایی مرا چنان افسرده کرد که میخواستم با مصرف زیاد خود را خاموش کنم یا با نوشیدن زیاد همه چیز را فراموش کنم.
اهمیت قدم چهارم در بررسی رنجش
با کارکردن قدم چهار من فهمیدم که چگونه فرایند تطهیر واقعا کار میکند. کارهایی بود که همسر سابقم با من کرده بود و به من صدمه زده بود و من هنوز بخاطر آنها از دست او عصبانی بودم. من هرگز بر رنجشهایم از او که همیشه مرا متهم به خیانت می کرد (در حالی که همیشه وفادار بودم) و مرا بخاطر مرد دیگری ترک کرد، غلبه نکردهام.
با این حال دریافتهام که در مقابل این رنجشها عاجز و ناتوانم. گرچه عصبانیت من ممکن است قدری توجیه داشته باشد، اما تنها کاری که امروز من میتوانم انجام دهم توجه به رفتار خود در زمان ازدواج است زیرا من قادر به تغییر گذشته یا نقش او نیستم.
کاری که می توانم انجام دهم اعتراف به نقش خود در شکست ازدواج و زدودن رنجشها با پذیرش است. با انجام این کار من قادر شدم ببینم که بیشتر تزلزل و ترس او ریشه در رفتارهای من داشت. با رفتار بر اساس اعتیاد فعال من محیطی را ایجاد کرده بودم که هیچ اردواج سالمی نمیتوانست در آن رشد کند. هنگامی که به روشنی به نقش خود نگاه میکنم از اینکه او آن زمان طولانی مرا تحمل کرده بود شگفت زده میشوم! امروزمن او را به هیچ عنوان یک فرشته بیگناه نمیدانم اما او را بخاطر بدیهایی که فکر میکنم در حق من کرده میبخشم.
به تدریج من همین کار را برای لیست تمام کسانی که از آنها رنجش داشتنم انجام دادم و نتیجه آن شگفت آور بود. بار سنگینی از روی شانههایم برداشته شد و من قادر به رهایی از نفرتی بودم که برای سالهای سال مرا آزار داده بود.
من به تازگی دومین قدم چهارمم را تمام کردهام.
تفاوت بین اولین و دومین قدم چهارم من بسیار چشمگیراست
رنجش قاتل بهبودی است
بعد از اینکه این لیست خسته کننده را تمام کردم، راهنمایم گفت که حالا نیاز است خود را ببخشم. تا آن روز من خاطراتی داشتم که از آنها به خود میپیچیدم، گر چه آنها 30 سال پیش یا حتی بیشتر اتفاق افتاده بودند و افراد دیگری که درگیر آن بودهاند قطعا تمام آن را فراموش کرده بودند. این اضطراب و ترس بخش بزرگی از زندگیم را در بر گرفته بود و من ساعتهای بیشمار و انرژی فکری زیادی را صرف وقایع گذشته کردم که نمی توان آنها را تغییر داد. امروز میتوانم بگویم که برای بیشتر آنها من به توصیه راهنمایم عمل کردهام و خود را بخشیدهام. زندگی امروز من هنوز فاصله زیادی تا یک زندگی عالی دارد، اما قطعا پیشرفتهایی کرده است.
من به تازگی دومین قدم چهارمم را تمام کردهام. تفاوت بین اولین و دومین قدم چهارم من بسیار چشمگیراست. در بار دوم من به بخشهای عمیقتری رسیدم و رنجشهایی را کشف کردم که در بار اول حتی متوجه آنها هم نشده بودم، با این حال لیست رنجشهایم بطور قابل توجهی از بار اول کوتاه تر بود. قدمها مرا قادر کرده تا به این باور برسم که سلامت عقل میتواند به من باز گردد. با کار کردن روی رنجشهایم من از بار گذشته رها شدهام، باری که همیشه بر روی دوشم بود. از تو سپاسگزارم انجمن معتادان گمنام!
مترجم: مسعود- ن
منبع: Recovery in Action», the Southwestern Arizona Area Bulletin, July 2008»
درباره اعتیاد در مجله اعتیاد بیشتر بخوانید:
درمان اعتیاد به الکل یا الکلیسم
زندگی به روال NA